اجازه ندهید مطرودین ملت،شما را نردبان آمال نامشروع خود قرار دهند
آیا در دوره شما مجددا هتاکان به
ارزشها مجال جولان خواهند یافت؟/اینان همان کسانی هستند که در صورت نفوذ در
بدنه دولتتان، دیری نخواهد پایید که طرح « عبور از روحانی! « را از ایشان
خواهید شنید....
اجازه ندهید مطرودین ملت،شما را نردبان آمال نامشروع خود قرار دهند
نامه سرگشاده یک روحانی گرگانی به حسن روحانی
آیا در دوره شما مجددا هتاکان به
ارزشها مجال جولان خواهند یافت؟/اینان همان کسانی هستند که در صورت نفوذ در
بدنه دولتتان، دیری نخواهد پایید که طرح « عبور از روحانی! « را از ایشان
خواهید شنید....
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله یک روحانی گرگانی به رئیس جمهور منتخب نامه سرگشاده ای نگاشته است که متن آن تقدیم می شود:
جناب حجتالاسلام آقای روحانی رئیس جمهور منتخب جمهوری اسلامی ایران با سلام و احترام؛
همانگونه
که استحضار دارید« النصیحه لائمه المسلمین» یک تعبیر ریشه دار، و پرسابقه
است که در روایات متعددی به چشم میخورد. سرچشمه این عنوان، پیامبر
اکرم(صلی الله علیه و اآله وسلم) است که در حجه الوداع، ضمن سخنرانی در
مسجد خیف، آن را مطرح فرمودند، و پس از آن، در بیانات ائمه علیهم السلام به
عنوان یکی از مسئولیتهای امت اسلامی مورد تأکید قرار گرفت.
از
همین رو به عنوان یک طلبه بسیجی مواردی را از باب تذکار به استحضار
جنابعالی که افتخار داشتن لباس مقدس روحانیت را دارید واز سوی امت مسلمان
به عنوان یازدهمین رئیس جمهور انتخاب شدهاید، میرسانم:
مهمترین
عاملی که باعث این نوشتار گردید؛ نگرانی سوء استفاده از اعتماد مردم به
جنابعالی توسط افراطیونی است که انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری را
تحریم کردند!
حتما مطلعید که موسوی خوئینیها، تاجزاده، فائزه هاشمی و... این انتخابات را تحریم کرده بودند!
آقای روحانی! اجازه ندهید مطرودین ملت، شما را نردبان آمال نامشروع خود قرار دهند!! آقای
روحانی! اجازه ندهید مردگان سیاسی، که در چند انتخابات گذشته بواسطه افشای
ماهیتشان ناکام ماندند، نتیجه این انتخابات را به نفع خودشان مصادره
کنند!!
بعد ازسالها هجمه به مقدسات و باورهای دینی در دوره اصلاحات
و نیز ایجاد فتنه سال ۸۸ و کارنامه سیاه اصلاح طلبان، امروز شاهد تقلای
این جریان برای ورود به کابینه دولت یازدهم هستیم. تا آنجا که آقای خاتمی
در جلسه تقدیر یکی از عوامل خودباخته در مقابل فرهنگ غرب، به خود اجازه
میدهد در معرفی وزیر ارشاد از جنابعالی سبقت بگیرد! ؟
تامّلی
دوباره در جریان شناسی ساختاری و گفتمانی مدعیان دروغین اصلاح طلبی،
جنابعالی را در انتخاب مسیر خیر و صلاح دولت و ملت کمک خواهد کرد:
فتنهگران این
طیف که عملکرد بدی در حوادث بعد از انتخابات۸۸ داشته است، جایگاهی برای
حضور مجدد در عرصه سیاسی ندارند. افراد فعال این جریان غالباً افراد
اپوزیسیون داخلی و تعدادی نیز پناهنده به دامن دشمنان قسم خورده انقلاب
میباشند. دیدگاههای بسیار افراطی این گروه نشان از ماهیت راهبردی آنها
دارد. این عناصر در پی عقدهگشایی از نظام و تسویه حسابهای درونی با انقلاب
هستند. هدف نهایی آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
جریان
فتنه بر اساس راهبرد اصلی خود مبنی بر «اعتراض، جنبش و انتخابات» درصدد است
تنش سیاسی را در هرم اجتماعی کشورهمچون فتنه سالهای ۷۸ و ۸۲ و ۸۸ تزریق
کند. این طیف دائماً در گعدههای عناصر پاییندستی جریان فتنه، از
برنامهریزیهای متعدد این جریان برای تأثیرگذاری در دولت یازدهم سخن
میگوید.
افراد این طیف به دو گروه تقسیم میشوند؛ عده ای وابسته
به اپوزیسیون خارج از کشور میباشند. این گروه دقیقاً با اصل نظام مشکل
دارند و خواستار افزایش تحریمها و بن بستهای بین المللی، و ایجاد مانع در
راه به ثمر رسیدن اهداف نظام اسلامی میباشند.
افرادی نظیر
مهاجرانی، کدیور، اکبر گنجی، سازگارا و…که روزگاری جزء مسئولان این نظام
بودند و در دولت اصلاحات وزرا و مدیران آن محسوب میگشتند، امروز در جبهه
دیگر در برابر نظام جمهوری اسلامی موضع عناد گرفتهاند و با صهیونیستها و
بهائیان همکاری نزدیک پیدا نموده اند. محسن کدیور پیش از آشکار شدن هویت
منافق خود تا همین چند سال گذشته مدعی وفاداری به قانون اساسی و جمهوری
اسلامی بود اما ظاهراً با بالا رفتن مخارج در خارج کشور، مجبور شده است پیه
همه نوع بیگاری سیاسی و تبلیغاتی برای آمریکا و اسرائیل را به تن بمالد.
افرادی
همچون عبدالله نوری، عبدی، حجاریان و موسوی خوئینیها که معروف به مرد
خاکستری اصلاحات و پدر معنوی فتنه میباشد، را از داخل کشور میتوان در
جرگه دیگر جای داد. موسوی خوئینیها مدتی است سعی دارد خود را از پس پرده
به صحنه بکشاند و سکّان و رهبری مدعیان دروغین اصلاحات را برعهده گیرد.
البته
همین موضوع هم سبب شد که بسیاری از گروههای میانه رو اصلاح طلب که سودای
حضور در انتخابات را داشتند به سخنان وی واکنش نشان دهند و نسبت به
سخنپراکنیهای خوئینیها معترض شوند. این گروه سیاست عدم عقب نشینی از
عقاید سابق را در پیش گرفته است و در راهبردهای خود تاکید بر این دارند که
نباید به نظام زیاد امتیاز داد و درصدد جذب بدنه اجتماعی سبزهای لجنی!
میباشند. تحریک بدنهی فتنهگر و خارج کردن آن از حالت رکود از مهمترین
دغدغههای عناصر این گروه است.
لیبرالهای غربگرا تجدیدنظرطلبان
گروهی از فعالان سیاسی و شبهروشنفکرانی هستند که با گذشت زمان نسبت به
مبانی فکری و ارزشهای اصلی نظام جمهوری اسلامی دچار تردید شده و با طرح
گذار از انقلاب اسلامی و قانون اساسی به دنبال تغییر در ساختارها و
بنیادهای نظام به شکل دموکراتیک و آرام میباشند.
آنها که سابقه
چپگرایی کمونیستی داشتند با دگردیسی فکری و گردش به غرب، کوشیدند گفتمان
اصلاح طلبی تجدیدنظر طلب را برای تحقق لیبرالیسم در جامعه غالب کنند. به
نظر اصلاح طلبان تجدیدنظر طلب، اصلاحات باید بر پایه حقوق بشر غربی و
دموکراسی غربی در قالب مدل نوگرایی دینی بنیانگذاری شود!!
سرکرده
این طیف محمد خاتمی رئیس جمهور دوره مفتضح اصلاحات است. او به دنبال یک
سیاست ملایم و معتدل میباشد تا از این منظر چراغ سبز نظام را برای تطهیر و
بازگشت اصلاح طلبان بگیرد. شعار تابلویی که امروز خاتمی در دست گرفته است
متناقض با شعارهای سابق اوست. او فردی است که وظیفه لجستیک فتنه را ایفا
مینمود و تمام تسهیلات و ملزومات اساسی فتنه اعم از فکری و مالی را با
توسل به اپوزیسیون خارج مانند جورج سوروس-طراح انقلابهای رنگی- مهیا نمودا و
متهم به دریافت پول کلان از پادشاه شیعه کش و وهابی عربستان میباشد.
شواهد و قراین حکایت از آن دارد که مرد عباشکلاتی اصلاحات، نزدیکی به
جنابعالی و دولت یازدهم را راهی هموارتر برای رسیدن به قدرت میپندارد.
امروز خاتمی قصد تحمیل خود بر نظام را در سر میپروراند.
برای نشان
دادن چهره واقعی خاتمی و جریان منتسب به آن باید یک بررسی دقیقتری در برخی
عملکردهای دوران اصلاحات داشته باشیم. جبهه اصلاحات موسوم به جبهه دوم
خرداد از آغازین روزهای حیات سیاسی خود سلسله شبهات زنجیرهای را با
بهرهگیری از بستر مطبوعات و فنون عملیات روانی با هدف شکلدهی افکار عمومی
و اغوای باورها و کارکردی دوگانه، مطرح کرد و از یک سو با بهرهگیری از
مکانیزم مظلوم نمایی، به پنهان سازی نقاط ضعف و ناکارآمدی ساختاری در عرصه
مدیریت کشور روی آورد و از سوی دیگر با حمله تمام عیار به مبانی و اصول
اسلامی و ارزشهای انقلاب اسلامی به منظور جلب کاذبانه افکار عمومی و موج
سواری، در راه دست یافتن به اهداف خود تلاش کرد.
به خصوص در هشت
ساله به قدرت رسیدن این جریان در قوه مجریه و نیز به دست گرفتن شریان
قانونگذاری در مجلس ششم و شوراهای شهر و روستا، برای رسیدن به اهداف خود
شتابان مسیر را طی میکردند.
ترویج افکار اومانیستی با ارتزاق از
بیت المال توسط سروش، در این دوران رخ داد. سروش تئوریسین اصلاحات بود. این
ترویج، باعث ایجاد گفتمان نئولیبرالیسمی شد و از سروش به عنوان معتزله
ایرانی یاد میشود.
از سال ۷۲ مباحث سروش در جلسات خانگی دفتر
تحکیم شروع شد، که این باعث تشکیل حلقه کیان و دگردیسی انجمن به اصطلاح
اسلامی!! در دانشگاهها گشت. سروش معتقد است حقیقت دین از معرفت دین جداست؛
یعنی نسبت گرایی، امکان دسترسی به حقیقت دین وجود ندارد؛ یعنی کثرت
گرایی، معرفت دینی امری بشری است؛ یعنی قداست زدایی، احکام دینی تاریخ مند
است و یعنی نفی حجیت و این موارد پایه مکتب نئولیبرالیسم است.
اینها تنها گوشهای از رخدادهای دوران سیاه اصلاحات میباشد و شاید همین نگاه حداقلی کفایت تبیین کل گفتمان را در بر داشته باشد.
آقای روحانی! آیا در دوره شما مجددا هتاکان به ارزشها مجال جولان خواهند یافت؟ آقای
روحانی! اینان همان کسانی هستند که در صورت نفوذ در بدنه دولتتان، دیری
نخواهد پایید که طرح « عبور از روحانی! « را از ایشان خواهید شنید.
همانگونه که طرح» عبور از خاتمی» را در دوران او مطرح کردند.
پس
بکوشید و به جای سپری نمودن دوره ۴ ساله ریاست جمهوری خویش در خدمت به
سیاسیونی که تنها هنرشان ایجاد امید در دل دشمنان ملت است، به ملتی خدمت
کنید که امام راحل رحمه الله علیه ایشان را برتر از امت رسول خدا صلی الله
علیه و آله وسلم نامید.
والعاقبه للمتقین اقل الطلاب- مهدی حسن زاده تیرماه1392 مطابق با رمضان المبارک 1434