ویژگی های فردی و رفتاری امام خمینی (ره)
امام چشمه حیات و گنجینه اسرار بود.انسان کامل بود.او به خصلتهای والا ، سجایا و مکارم اخلاق آراسته بود.
چیزى بر اموال خود نیفزودند
ما در تمام طول عمر امام، شاهد بودیم که ایشان چیزى بر اموال خود نیفزودند . تنها ملک مختصرى از پدربزرگشان مانده بود که مزروعى بود . امام در آمدى که از همان زمین به دست مىآمد را خرج مىکردند.
زاهد بودن طلبه از نظر امام به این معنى نبود که طلبه لباس ژنده بپوشد، خوار شود یا علامت گدایى در لباسش باشد . امام معتقد بودند که طلبه در عین حال که باید لباس متناسب بپوشد، باید قلب خود را نیز آماده کند و مى فرمودند عمران و آبادى قلب با معنویت و توجه به خداست. (1)
این ها را نگذارید خراب شوند
در منزل امام درخت توتى وجود داشت. توت زیادى مىآورد که معمولا به زمین ریخته شده و از بین مىرفت .امام مى فرمودند : «اینها را نگذارید خراب بشوند، جمع کنید.» درخت خرمالویى هم بود که آقا مىفرمودند:«از خرمالوهایى که مىچینید به باغبان ها هم بدهید» . (2)
باید رعایت کنید
یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم . داخل پاکت، دارویى بود که باید به پایشان مىمالیدند.
بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذى را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربى پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا براى دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند .
به امام گفتم: اگر برنامه زندگى این گونه است، پس ما همه جهنمى هستیم! چون ما واقعا این رعایت ها را به خصوص در مورد دستمال کاغذى نمىکنیم . آقا فرمودند: «شما این طور نباشید، ولى باید رعایت کنید» . (3)
هیچ کس مثل امام از دنیا دورى نگرفت
امام خمینی (ره)
با این که به طور قطع و یقین خصوصا پس از انقلاب براى هیچ مرجعى سیل وجوهات ، خیرات ، نذورات ، هبهها و هدیههاى شخصى به اندازه امام سرازیر نمى شد اما این کثرت و فراوانى در زندگى امام حتى در امور مربوط به زندگى شخصى و خصوصى ایشان هیچ تفاوت و تغییرى را پدید نیاورد که باعث شود با مصرف زیادتر و هزینه بیشتر از روال زندگى زاهدانه و على گونه خودشان فاصله بگیرند . در حقیقت، مى توانم بگویم براى هیچ کس مثل امام ، شهرت ، ریاست ، دنیا و متاع آن روى نیاورد وهیچ کس هم مانند امام از این مناصب دورى و فاصله نگرفت . (4)
خودشان برمى خاستند
امام در مصرف برق، بسیار صرفه جویى مىکردند. در اتاق اندرونى که محل استراحت و مطالعه ایشان بود سه لامپ وجود داشت ، یک لامپ مهتابى ، یک لامپ صد و یک چراغ بسیار کوچک 15 ولت.
وقتى امام ، قرآن تلاوت مىکردند یا گزارشات مختلف را مطالعه مى نمودند، دو چراغ مهتابى و یک لامپ صد ولت روشن بود ولى وقتى که مطالعه و تلاوت ایشان قطع مىشد امام على رغم کهولت سنى که داشتند و برخاستن برایشان مشکل بود، خودشان از جاى بر مىخاستند، لامپ را خاموش مىکردند و فقط از نور مهتابى استفاده مىنمودند. آنگاه که به نماز مىایستادند نیازى به مهتابى هم احساس نمىکردند و فقط چراغ کوچک را در حدى که نور ضعیفى در اتاق باشد روشن نگه مىداشتند. (5)
همه را به دیگران مىدادند
لباس هاى امام از یکى دو دست تجاوز نمىکرد با این که پارچهها و لباس هاى دوخته و ندوخته زیادى براى ایشان هدیه مىآوردند ولى هر چه براى ایشان سوغات یا هدیه مىآوردند همه را به دیگران مىدادند. در خوراک نیز خیلى اهل قناعت بودند و اقتصادى زندگى مىکردند، در حالى که همه گونه امکانات براى ایشان فراهم بود. (7)
امام حتى کفن از خود نداشتند
نکتهاى که مىتواند براى همه ما بسیار پند آموز باشد، این است که همان شبى که مىخواستند امام را غسل و کفن کنند، دیدند که این رهبر عظیم و بزرگمرد عالم اسلام حتى یک کفن نیز از خود ندارد، و این حاکى از نفس مهذب و خصلت هاى پیامبر گونه امام بود. (8)
بدهید به کسى که استفاده کند
امام هدایاى عتیقه و نفیسى از قبیل قرآن خطى را که به ایشان داده مىشد مىفرمودند بدهید به جایى که بتوانند حفظ کنند. در یک مورد، قرآن خطى گران بهایى را فرمودند که به کتابخانه آستان قدس رضوى فرستاده شود. ایشان کتاب هایى را که از سوى مؤسسههاى انتشاراتى یا از سوى نویسندگان به محضرشان فرستاده مىشد جز در موارد انگشت شمار، که کتاب هاى عرفانى جدید الطبع بود (که آنها را نزد خودشان نگاه مىداشتند) در بقیه موارد، بعد از ملاحظه اجمالى مىفرمودند: «ببرید بدهید به کسى که از آنها استفاده کند» . (9)
از غذاى چرب پرهیز مى کردند
امام همواره ساده زندگى مىکردند، ساده مىپوشیدند و ساده مىخوردند . از غذاهاى چرب و سنگین پرهیز مىکردند. در نجف غذاى مورد علاقه ایشان نان و پنیر و مغز گردو بود. (10)
شما دو گناه کردید
روزى من در نوفل لوشاتو به علت ارزانى، دو کیلو پرتقال خریدم و چون هوا خنک بود فکر کردم تا سه چهار روز پرتقال خواهیم داشت. امام با دیدن پرتقال ها فرمودند: «این همه پرتقال براى چیست؟» من براى این که کار خودم را توجیه کنم عرض کردم: «پرتقال ارزان بود براى چند روز اینقدر خریدم.» ایشان فرمودند: «شما مرتکب دو گناه شدید، یک گناه براى این که ما نیاز به این همه پرتقال نداشتیم و دیگر این که شاید امروز در نوفل لوشاتو کسانى باشند که تا به حال به علت گران بودن پرتقال نتوانستهاند آن را تهیه کنند و شاید با ارزان شدن آن مىتوانستند تهیه کنند، در حالى که شما این مقدار پرتقال را براى سه چهار روز خریدهاید، ببرید مقدارى از آن را پس بدهید. » گفتم: « پس دادن آنها ممکن نیست » فرمودند: «باید راهى پیدا کرد.» عرض کردم: «چه کارى از دست من ساخته است .» فرمودند:« پرتقال ها را پوست بکنید و به افرادى بدهید که تا به حال پرتقال نخوردهاند » . (11)
حاجى خیلى از آب استفاده مىکنى
یک روز من داشتم به باغچه آب مىدادم، امام به من گفتند:«این آب خوردن نباشد.» گفتم: نه آقاجان این آبى است که از چاه مىآید. گفتند:« آب چاهى نباشد که مردم از آن استفاده مىکنند.» گفتم نخیر آقا آب چاهى است که مخصوص همین جا است و براى درختان همین جا کندهاند. روز دیگر آمدند و گفتند: « حاجى خیلى از این آب استفاده مىکنى.» من تعجب کردم که مىگویند از آبى که کسى از آن مصرف نمى کند زیاد استفاده نکنید. بعدا فهمیدم که آقا در مورد برق که براى بالا آوردن آب از چاه مصرف مىشود ملاحظه مىکنند. خیلى مقید بودند که در هیچ زمینهاى اسراف نشود. اگر مىدیدند چیز خوراکى در سطل زباله ریخته شده بسیار ناراحت مىشدند که چرا خوراکى را در سطل ریختهاند. (12)
پىنوشتها:
1. آیة الله جعفر سبحانى،پا به پاى آفتاب، ج 3- ص 213.
2. عیسى جعفرى.
3. فریده مصطفوى.
4 و5. حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
6. حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
7. حجة الاسلام و المسلمین رسولى محلاتى، حوزه، ش 37 و 38 .
8. تیمورى، از محافظین بیت امام .
9. حجة الاسلام و المسلمین مسعودى خمینى،نور علم،دوره سوم، ش 7.
10. سید رحیم میریان.
11. زهرا مصطفوى،شاهد بانوان، ش 149.
12. زهرا مصطفوى.
- See more at: http://fa.alalam.ir/news/1599644#sthash.kHR0uEw5.dpuf
چیزى بر اموال خود نیفزودند
ما در تمام طول عمر امام، شاهد بودیم که ایشان چیزى بر اموال خود نیفزودند . تنها ملک مختصرى از پدربزرگشان مانده بود که مزروعى بود . امام در آمدى که از همان زمین به دست مىآمد را خرج مىکردند.
زاهد بودن طلبه از نظر امام به این معنى نبود که طلبه لباس ژنده بپوشد، خوار شود یا علامت گدایى در لباسش باشد . امام معتقد بودند که طلبه در عین حال که باید لباس متناسب بپوشد، باید قلب خود را نیز آماده کند و مى فرمودند عمران و آبادى قلب با معنویت و توجه به خداست. (1)
این ها را نگذارید خراب شوند
در منزل امام درخت توتى وجود داشت. توت زیادى مىآورد که معمولا به زمین ریخته شده و از بین مىرفت .امام مى فرمودند : «اینها را نگذارید خراب بشوند، جمع کنید.» درخت خرمالویى هم بود که آقا مىفرمودند:«از خرمالوهایى که مىچینید به باغبان ها هم بدهید» . (2)
باید رعایت کنید
یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم . داخل پاکت، دارویى بود که باید به پایشان مىمالیدند.
بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذى را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربى پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا براى دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند .
به امام گفتم: اگر برنامه زندگى این گونه است، پس ما همه جهنمى هستیم! چون ما واقعا این رعایت ها را به خصوص در مورد دستمال کاغذى نمىکنیم . آقا فرمودند: «شما این طور نباشید، ولى باید رعایت کنید» . (3)
هیچ کس مثل امام از دنیا دورى نگرفت
امام خمینی (ره)
با این که به طور قطع و یقین خصوصا پس از انقلاب براى هیچ مرجعى سیل وجوهات ، خیرات ، نذورات ، هبهها و هدیههاى شخصى به اندازه امام سرازیر نمى شد اما این کثرت و فراوانى در زندگى امام حتى در امور مربوط به زندگى شخصى و خصوصى ایشان هیچ تفاوت و تغییرى را پدید نیاورد که باعث شود با مصرف زیادتر و هزینه بیشتر از روال زندگى زاهدانه و على گونه خودشان فاصله بگیرند . در حقیقت، مى توانم بگویم براى هیچ کس مثل امام ، شهرت ، ریاست ، دنیا و متاع آن روى نیاورد وهیچ کس هم مانند امام از این مناصب دورى و فاصله نگرفت . (4)
خودشان برمى خاستند
امام در مصرف برق، بسیار صرفه جویى مىکردند. در اتاق اندرونى که محل استراحت و مطالعه ایشان بود سه لامپ وجود داشت ، یک لامپ مهتابى ، یک لامپ صد و یک چراغ بسیار کوچک 15 ولت.
وقتى امام ، قرآن تلاوت مىکردند یا گزارشات مختلف را مطالعه مى نمودند، دو چراغ مهتابى و یک لامپ صد ولت روشن بود ولى وقتى که مطالعه و تلاوت ایشان قطع مىشد امام على رغم کهولت سنى که داشتند و برخاستن برایشان مشکل بود، خودشان از جاى بر مىخاستند، لامپ را خاموش مىکردند و فقط از نور مهتابى استفاده مىنمودند. آنگاه که به نماز مىایستادند نیازى به مهتابى هم احساس نمىکردند و فقط چراغ کوچک را در حدى که نور ضعیفى در اتاق باشد روشن نگه مىداشتند. (5)
همه را به دیگران مىدادند
لباس هاى امام از یکى دو دست تجاوز نمىکرد با این که پارچهها و لباس هاى دوخته و ندوخته زیادى براى ایشان هدیه مىآوردند ولى هر چه براى ایشان سوغات یا هدیه مىآوردند همه را به دیگران مىدادند. در خوراک نیز خیلى اهل قناعت بودند و اقتصادى زندگى مىکردند، در حالى که همه گونه امکانات براى ایشان فراهم بود. (7)
امام حتى کفن از خود نداشتند
نکتهاى که مىتواند براى همه ما بسیار پند آموز باشد، این است که همان شبى که مىخواستند امام را غسل و کفن کنند، دیدند که این رهبر عظیم و بزرگمرد عالم اسلام حتى یک کفن نیز از خود ندارد، و این حاکى از نفس مهذب و خصلت هاى پیامبر گونه امام بود. (8)
بدهید به کسى که استفاده کند
امام هدایاى عتیقه و نفیسى از قبیل قرآن خطى را که به ایشان داده مىشد مىفرمودند بدهید به جایى که بتوانند حفظ کنند. در یک مورد، قرآن خطى گران بهایى را فرمودند که به کتابخانه آستان قدس رضوى فرستاده شود. ایشان کتاب هایى را که از سوى مؤسسههاى انتشاراتى یا از سوى نویسندگان به محضرشان فرستاده مىشد جز در موارد انگشت شمار، که کتاب هاى عرفانى جدید الطبع بود (که آنها را نزد خودشان نگاه مىداشتند) در بقیه موارد، بعد از ملاحظه اجمالى مىفرمودند: «ببرید بدهید به کسى که از آنها استفاده کند» . (9)
از غذاى چرب پرهیز مى کردند
امام همواره ساده زندگى مىکردند، ساده مىپوشیدند و ساده مىخوردند . از غذاهاى چرب و سنگین پرهیز مىکردند. در نجف غذاى مورد علاقه ایشان نان و پنیر و مغز گردو بود. (10)
شما دو گناه کردید
روزى من در نوفل لوشاتو به علت ارزانى، دو کیلو پرتقال خریدم و چون هوا خنک بود فکر کردم تا سه چهار روز پرتقال خواهیم داشت. امام با دیدن پرتقال ها فرمودند: «این همه پرتقال براى چیست؟» من براى این که کار خودم را توجیه کنم عرض کردم: «پرتقال ارزان بود براى چند روز اینقدر خریدم.» ایشان فرمودند: «شما مرتکب دو گناه شدید، یک گناه براى این که ما نیاز به این همه پرتقال نداشتیم و دیگر این که شاید امروز در نوفل لوشاتو کسانى باشند که تا به حال به علت گران بودن پرتقال نتوانستهاند آن را تهیه کنند و شاید با ارزان شدن آن مىتوانستند تهیه کنند، در حالى که شما این مقدار پرتقال را براى سه چهار روز خریدهاید، ببرید مقدارى از آن را پس بدهید. » گفتم: « پس دادن آنها ممکن نیست » فرمودند: «باید راهى پیدا کرد.» عرض کردم: «چه کارى از دست من ساخته است .» فرمودند:« پرتقال ها را پوست بکنید و به افرادى بدهید که تا به حال پرتقال نخوردهاند » . (11)
حاجى خیلى از آب استفاده مىکنى
یک روز من داشتم به باغچه آب مىدادم، امام به من گفتند:«این آب خوردن نباشد.» گفتم: نه آقاجان این آبى است که از چاه مىآید. گفتند:« آب چاهى نباشد که مردم از آن استفاده مىکنند.» گفتم نخیر آقا آب چاهى است که مخصوص همین جا است و براى درختان همین جا کندهاند. روز دیگر آمدند و گفتند: « حاجى خیلى از این آب استفاده مىکنى.» من تعجب کردم که مىگویند از آبى که کسى از آن مصرف نمى کند زیاد استفاده نکنید. بعدا فهمیدم که آقا در مورد برق که براى بالا آوردن آب از چاه مصرف مىشود ملاحظه مىکنند. خیلى مقید بودند که در هیچ زمینهاى اسراف نشود. اگر مىدیدند چیز خوراکى در سطل زباله ریخته شده بسیار ناراحت مىشدند که چرا خوراکى را در سطل ریختهاند. (12)
پىنوشتها:
1. آیة الله جعفر سبحانى،پا به پاى آفتاب، ج 3- ص 213.
2. عیسى جعفرى.
3. فریده مصطفوى.
4 و5. حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
6. حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
7. حجة الاسلام و المسلمین رسولى محلاتى، حوزه، ش 37 و 38 .
8. تیمورى، از محافظین بیت امام .
9. حجة الاسلام و المسلمین مسعودى خمینى،نور علم،دوره سوم، ش 7.
10. سید رحیم میریان.
11. زهرا مصطفوى،شاهد بانوان، ش 149.
12. زهرا مصطفوى.
چیزى بر اموال خود نیفزودند
ما در تمام طول عمر امام، شاهد بودیم که ایشان چیزى بر اموال خود نیفزودند . تنها ملک مختصرى از پدربزرگشان مانده بود که مزروعى بود . امام در آمدى که از همان زمین به دست مىآمد را خرج مىکردند.
زاهد بودن طلبه از نظر امام به این معنى نبود که طلبه لباس ژنده بپوشد، خوار شود یا علامت گدایى در لباسش باشد . امام معتقد بودند که طلبه در عین حال که باید لباس متناسب بپوشد، باید قلب خود را نیز آماده کند و مى فرمودند عمران و آبادى قلب با معنویت و توجه به خداست. (1)
این ها را نگذارید خراب شوند
در منزل امام درخت توتى وجود داشت. توت زیادى مىآورد که معمولا به زمین ریخته شده و از بین مىرفت .امام مى فرمودند : «اینها را نگذارید خراب بشوند، جمع کنید.» درخت خرمالویى هم بود که آقا مىفرمودند:«از خرمالوهایى که مىچینید به باغبان ها هم بدهید» . (2)
باید رعایت کنید
یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم . داخل پاکت، دارویى بود که باید به پایشان مىمالیدند.
بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذى را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربى پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا براى دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند .
به امام گفتم: اگر برنامه زندگى این گونه است، پس ما همه جهنمى هستیم! چون ما واقعا این رعایت ها را به خصوص در مورد دستمال کاغذى نمىکنیم . آقا فرمودند: «شما این طور نباشید، ولى باید رعایت کنید» . (3)
هیچ کس مثل امام از دنیا دورى نگرفت
امام خمینی (ره)
با این که به طور قطع و یقین خصوصا پس از انقلاب براى هیچ مرجعى سیل وجوهات ، خیرات ، نذورات ، هبهها و هدیههاى شخصى به اندازه امام سرازیر نمى شد اما این کثرت و فراوانى در زندگى امام حتى در امور مربوط به زندگى شخصى و خصوصى ایشان هیچ تفاوت و تغییرى را پدید نیاورد که باعث شود با مصرف زیادتر و هزینه بیشتر از روال زندگى زاهدانه و على گونه خودشان فاصله بگیرند . در حقیقت، مى توانم بگویم براى هیچ کس مثل امام ، شهرت ، ریاست ، دنیا و متاع آن روى نیاورد وهیچ کس هم مانند امام از این مناصب دورى و فاصله نگرفت . (4)
خودشان برمى خاستند
امام در مصرف برق، بسیار صرفه جویى مىکردند. در اتاق اندرونى که محل استراحت و مطالعه ایشان بود سه لامپ وجود داشت ، یک لامپ مهتابى ، یک لامپ صد و یک چراغ بسیار کوچک 15 ولت.
وقتى امام ، قرآن تلاوت مىکردند یا گزارشات مختلف را مطالعه مى نمودند، دو چراغ مهتابى و یک لامپ صد ولت روشن بود ولى وقتى که مطالعه و تلاوت ایشان قطع مىشد امام على رغم کهولت سنى که داشتند و برخاستن برایشان مشکل بود، خودشان از جاى بر مىخاستند، لامپ را خاموش مىکردند و فقط از نور مهتابى استفاده مىنمودند. آنگاه که به نماز مىایستادند نیازى به مهتابى هم احساس نمىکردند و فقط چراغ کوچک را در حدى که نور ضعیفى در اتاق باشد روشن نگه مىداشتند. (5)
همه را به دیگران مىدادند
لباس هاى امام از یکى دو دست تجاوز نمىکرد با این که پارچهها و لباس هاى دوخته و ندوخته زیادى براى ایشان هدیه مىآوردند ولى هر چه براى ایشان سوغات یا هدیه مىآوردند همه را به دیگران مىدادند. در خوراک نیز خیلى اهل قناعت بودند و اقتصادى زندگى مىکردند، در حالى که همه گونه امکانات براى ایشان فراهم بود. (7)
امام حتى کفن از خود نداشتند
نکتهاى که مىتواند براى همه ما بسیار پند آموز باشد، این است که همان شبى که مىخواستند امام را غسل و کفن کنند، دیدند که این رهبر عظیم و بزرگمرد عالم اسلام حتى یک کفن نیز از خود ندارد، و این حاکى از نفس مهذب و خصلت هاى پیامبر گونه امام بود. (8)
بدهید به کسى که استفاده کند
امام هدایاى عتیقه و نفیسى از قبیل قرآن خطى را که به ایشان داده مىشد مىفرمودند بدهید به جایى که بتوانند حفظ کنند. در یک مورد، قرآن خطى گران بهایى را فرمودند که به کتابخانه آستان قدس رضوى فرستاده شود. ایشان کتاب هایى را که از سوى مؤسسههاى انتشاراتى یا از سوى نویسندگان به محضرشان فرستاده مىشد جز در موارد انگشت شمار، که کتاب هاى عرفانى جدید الطبع بود (که آنها را نزد خودشان نگاه مىداشتند) در بقیه موارد، بعد از ملاحظه اجمالى مىفرمودند: «ببرید بدهید به کسى که از آنها استفاده کند» . (9)
از غذاى چرب پرهیز مى کردند
امام همواره ساده زندگى مىکردند، ساده مىپوشیدند و ساده مىخوردند . از غذاهاى چرب و سنگین پرهیز مىکردند. در نجف غذاى مورد علاقه ایشان نان و پنیر و مغز گردو بود. (10)
شما دو گناه کردید
روزى من در نوفل لوشاتو به علت ارزانى، دو کیلو پرتقال خریدم و چون هوا خنک بود فکر کردم تا سه چهار روز پرتقال خواهیم داشت. امام با دیدن پرتقال ها فرمودند: «این همه پرتقال براى چیست؟» من براى این که کار خودم را توجیه کنم عرض کردم: «پرتقال ارزان بود براى چند روز اینقدر خریدم.» ایشان فرمودند: «شما مرتکب دو گناه شدید، یک گناه براى این که ما نیاز به این همه پرتقال نداشتیم و دیگر این که شاید امروز در نوفل لوشاتو کسانى باشند که تا به حال به علت گران بودن پرتقال نتوانستهاند آن را تهیه کنند و شاید با ارزان شدن آن مىتوانستند تهیه کنند، در حالى که شما این مقدار پرتقال را براى سه چهار روز خریدهاید، ببرید مقدارى از آن را پس بدهید. » گفتم: « پس دادن آنها ممکن نیست » فرمودند: «باید راهى پیدا کرد.» عرض کردم: «چه کارى از دست من ساخته است .» فرمودند:« پرتقال ها را پوست بکنید و به افرادى بدهید که تا به حال پرتقال نخوردهاند » . (11)
حاجى خیلى از آب استفاده مىکنى
یک روز من داشتم به باغچه آب مىدادم، امام به من گفتند:«این آب خوردن نباشد.» گفتم: نه آقاجان این آبى است که از چاه مىآید. گفتند:« آب چاهى نباشد که مردم از آن استفاده مىکنند.» گفتم نخیر آقا آب چاهى است که مخصوص همین جا است و براى درختان همین جا کندهاند. روز دیگر آمدند و گفتند: « حاجى خیلى از این آب استفاده مىکنى.» من تعجب کردم که مىگویند از آبى که کسى از آن مصرف نمى کند زیاد استفاده نکنید. بعدا فهمیدم که آقا در مورد برق که براى بالا آوردن آب از چاه مصرف مىشود ملاحظه مىکنند. خیلى مقید بودند که در هیچ زمینهاى اسراف نشود. اگر مىدیدند چیز خوراکى در سطل زباله ریخته شده بسیار ناراحت مىشدند که چرا خوراکى را در سطل ریختهاند. (12)
پىنوشتها:
1. آیة الله جعفر سبحانى،پا به پاى آفتاب، ج 3- ص 213.
2. عیسى جعفرى.
3. فریده مصطفوى.
4 و5. حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
6. حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
7. حجة الاسلام و المسلمین رسولى محلاتى، حوزه، ش 37 و 38 .
8. تیمورى، از محافظین بیت امام .
9. حجة الاسلام و المسلمین مسعودى خمینى،نور علم،دوره سوم، ش 7.
10. سید رحیم میریان.
11. زهرا مصطفوى،شاهد بانوان، ش 149.
12. زهرا مصطفوى.
چیزى بر اموال خود نیفزودند
ما در تمام طول عمر امام، شاهد بودیم که ایشان چیزى بر اموال خود نیفزودند . تنها ملک مختصرى از پدربزرگشان مانده بود که مزروعى بود . امام در آمدى که از همان زمین به دست مىآمد را خرج مىکردند.
زاهد بودن طلبه از نظر امام به این معنى نبود که طلبه لباس ژنده بپوشد، خوار شود یا علامت گدایى در لباسش باشد . امام معتقد بودند که طلبه در عین حال که باید لباس متناسب بپوشد، باید قلب خود را نیز آماده کند و مى فرمودند عمران و آبادى قلب با معنویت و توجه به خداست. (1)
این ها را نگذارید خراب شوند
در منزل امام درخت توتى وجود داشت. توت زیادى مىآورد که معمولا به زمین ریخته شده و از بین مىرفت .امام مى فرمودند : «اینها را نگذارید خراب بشوند، جمع کنید.» درخت خرمالویى هم بود که آقا مىفرمودند:«از خرمالوهایى که مىچینید به باغبان ها هم بدهید» . (2)
باید رعایت کنید
یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم . داخل پاکت، دارویى بود که باید به پایشان مىمالیدند.
بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذى را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربى پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا براى دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند .
به امام گفتم: اگر برنامه زندگى این گونه است، پس ما همه جهنمى هستیم! چون ما واقعا این رعایت ها را به خصوص در مورد دستمال کاغذى نمىکنیم . آقا فرمودند: «شما این طور نباشید، ولى باید رعایت کنید» . (3)
هیچ کس مثل امام از دنیا دورى نگرفت
امام خمینی (ره)
با این که به طور قطع و یقین خصوصا پس از انقلاب براى هیچ مرجعى سیل وجوهات ، خیرات ، نذورات ، هبهها و هدیههاى شخصى به اندازه امام سرازیر نمى شد اما این کثرت و فراوانى در زندگى امام حتى در امور مربوط به زندگى شخصى و خصوصى ایشان هیچ تفاوت و تغییرى را پدید نیاورد که باعث شود با مصرف زیادتر و هزینه بیشتر از روال زندگى زاهدانه و على گونه خودشان فاصله بگیرند . در حقیقت، مى توانم بگویم براى هیچ کس مثل امام ، شهرت ، ریاست ، دنیا و متاع آن روى نیاورد وهیچ کس هم مانند امام از این مناصب دورى و فاصله نگرفت . (4)
خودشان برمى خاستند
امام در مصرف برق، بسیار صرفه جویى مىکردند. در اتاق اندرونى که محل استراحت و مطالعه ایشان بود سه لامپ وجود داشت ، یک لامپ مهتابى ، یک لامپ صد و یک چراغ بسیار کوچک 15 ولت.
وقتى امام ، قرآن تلاوت مىکردند یا گزارشات مختلف را مطالعه مى نمودند، دو چراغ مهتابى و یک لامپ صد ولت روشن بود ولى وقتى که مطالعه و تلاوت ایشان قطع مىشد امام على رغم کهولت سنى که داشتند و برخاستن برایشان مشکل بود، خودشان از جاى بر مىخاستند، لامپ را خاموش مىکردند و فقط از نور مهتابى استفاده مىنمودند. آنگاه که به نماز مىایستادند نیازى به مهتابى هم احساس نمىکردند و فقط چراغ کوچک را در حدى که نور ضعیفى در اتاق باشد روشن نگه مىداشتند. (5)
همه را به دیگران مىدادند
لباس هاى امام از یکى دو دست تجاوز نمىکرد با این که پارچهها و لباس هاى دوخته و ندوخته زیادى براى ایشان هدیه مىآوردند ولى هر چه براى ایشان سوغات یا هدیه مىآوردند همه را به دیگران مىدادند. در خوراک نیز خیلى اهل قناعت بودند و اقتصادى زندگى مىکردند، در حالى که همه گونه امکانات براى ایشان فراهم بود. (7)
امام حتى کفن از خود نداشتند
نکتهاى که مىتواند براى همه ما بسیار پند آموز باشد، این است که همان شبى که مىخواستند امام را غسل و کفن کنند، دیدند که این رهبر عظیم و بزرگمرد عالم اسلام حتى یک کفن نیز از خود ندارد، و این حاکى از نفس مهذب و خصلت هاى پیامبر گونه امام بود. (8)
بدهید به کسى که استفاده کند
امام هدایاى عتیقه و نفیسى از قبیل قرآن خطى را که به ایشان داده مىشد مىفرمودند بدهید به جایى که بتوانند حفظ کنند. در یک مورد، قرآن خطى گران بهایى را فرمودند که به کتابخانه آستان قدس رضوى فرستاده شود. ایشان کتاب هایى را که از سوى مؤسسههاى انتشاراتى یا از سوى نویسندگان به محضرشان فرستاده مىشد جز در موارد انگشت شمار، که کتاب هاى عرفانى جدید الطبع بود (که آنها را نزد خودشان نگاه مىداشتند) در بقیه موارد، بعد از ملاحظه اجمالى مىفرمودند: «ببرید بدهید به کسى که از آنها استفاده کند» . (9)
از غذاى چرب پرهیز مى کردند
امام همواره ساده زندگى مىکردند، ساده مىپوشیدند و ساده مىخوردند . از غذاهاى چرب و سنگین پرهیز مىکردند. در نجف غذاى مورد علاقه ایشان نان و پنیر و مغز گردو بود. (10)
شما دو گناه کردید
روزى من در نوفل لوشاتو به علت ارزانى، دو کیلو پرتقال خریدم و چون هوا خنک بود فکر کردم تا سه چهار روز پرتقال خواهیم داشت. امام با دیدن پرتقال ها فرمودند: «این همه پرتقال براى چیست؟» من براى این که کار خودم را توجیه کنم عرض کردم: «پرتقال ارزان بود براى چند روز اینقدر خریدم.» ایشان فرمودند: «شما مرتکب دو گناه شدید، یک گناه براى این که ما نیاز به این همه پرتقال نداشتیم و دیگر این که شاید امروز در نوفل لوشاتو کسانى باشند که تا به حال به علت گران بودن پرتقال نتوانستهاند آن را تهیه کنند و شاید با ارزان شدن آن مىتوانستند تهیه کنند، در حالى که شما این مقدار پرتقال را براى سه چهار روز خریدهاید، ببرید مقدارى از آن را پس بدهید. » گفتم: « پس دادن آنها ممکن نیست » فرمودند: «باید راهى پیدا کرد.» عرض کردم: «چه کارى از دست من ساخته است .» فرمودند:« پرتقال ها را پوست بکنید و به افرادى بدهید که تا به حال پرتقال نخوردهاند » . (11)
حاجى خیلى از آب استفاده مىکنى
یک روز من داشتم به باغچه آب مىدادم، امام به من گفتند:«این آب خوردن نباشد.» گفتم: نه آقاجان این آبى است که از چاه مىآید. گفتند:« آب چاهى نباشد که مردم از آن استفاده مىکنند.» گفتم نخیر آقا آب چاهى است که مخصوص همین جا است و براى درختان همین جا کندهاند. روز دیگر آمدند و گفتند: « حاجى خیلى از این آب استفاده مىکنى.» من تعجب کردم که مىگویند از آبى که کسى از آن مصرف نمى کند زیاد استفاده نکنید. بعدا فهمیدم که آقا در مورد برق که براى بالا آوردن آب از چاه مصرف مىشود ملاحظه مىکنند. خیلى مقید بودند که در هیچ زمینهاى اسراف نشود. اگر مىدیدند چیز خوراکى در سطل زباله ریخته شده بسیار ناراحت مىشدند که چرا خوراکى را در سطل ریختهاند. (12)
پىنوشتها:
1. آیة الله جعفر سبحانى،پا به پاى آفتاب، ج 3- ص 213.
2. عیسى جعفرى.
3. فریده مصطفوى.
4 و5. حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
6. حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
7. حجة الاسلام و المسلمین رسولى محلاتى، حوزه، ش 37 و 38 .
8. تیمورى، از محافظین بیت امام .
9. حجة الاسلام و المسلمین مسعودى خمینى،نور علم،دوره سوم، ش 7.
10. سید رحیم میریان.
11. زهرا مصطفوى،شاهد بانوان، ش 149.
12. زهرا مصطفوى.