انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

انصار حزب الله گرگان و18 تیر78

باسمه تعالی

بیانیه تحلیلی انصارحزب الله گرگان:

18 تیر- یکی از ننگین ترین صفحه کارنامه اصلاح طلبان

واقعه ۱۸ تیر ،۷۸ ننگین ترن صفحه از کارنامه سیاه اصلاح طلبیان برانداز و عملکرد دولت محمدخاتمی است، درحقیقت می توان غائله ۱۸ تیر را به شبهه کودتایی اشکار و همه جانبه ای که اساس نظام اسلامی را نشانه رفته بود تعبیر کرد.

ماجرا از کجا شروع شد؟

اپیزود اول: فضای فرهنگی کشور مورد تاخت و تاز عده ای قلم به دست بی تعهّد و تعدادی فرصت طلب که در وابستگی شان به دشمن تردیدی وجود نداشت، قرار گرفت/ مسؤولین فرهنگی بی توجه به هشدارهای رهبر بصیر انقلاب، مراجع عظام تقلید و عناصر متدین و دلسوز نظام، همچنان بر سیاست مدارا و تساهل در عرصه فرهنگی پای می فشردند، در حالی که رهبری نظام پیوسته از تهاجم، شبیخون، قتل عام و توطئه فرهنگی سخن می گفتند، مسئولین وزارت ارشاد از این مسایل به توهم یاد می کردند.

یازدهم اردیبهشت ۱۳۷۸

مجلس شورای اسلامی با مشاهده این آشفتگی ها در عرصه فرهنگ کشور و نیز بی نتیجه بودن توصیه ها و ارشادات رهبری و مراجع عظام تقلید، در یازدهم اردیبهشت ۱۳۷۸ به استیضاح مهاجرانی، وزیر ارشاد اسلامی وقت پرداخت / متاسفانه با تبانی برخی از نمایندگان و ملاحظات سیاسی عده ای دیگر، مهاجرانی مجدداً موفق به کسب رای اعتماد شد. وی پس از جلب نظر نمایندگان نسبت به خویش، این بار بی محاباتر از گذشته همان استراتژی فرهنگی را دنبال کرد.

اپیزود دوم:

مجلس پنجم ، با علم به این واقعیت که بخش مهمی از ناهنجاری های موجود، ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب ۱۳۶۴ است، تصمیم به اصلاح آن گرفت، که این تصمیم به بهانه تحدید آزادی مطبوعات و تعارض آن با اصول قانون اساسی، با مخالفت صریح وزیر ارشاد به عنوان موضع رسمی دولت آقای خاتمی روبرو شد.

روزنامه چپ‌گرای “سلام” با ریاست “موسوی‌خوئینی‌ها“ی به اصطلاح روحانی اصلاح‌طلب، در انتقاد به اصلاح قانون دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه زد که این امر بر شدت التهابات و هیجانات سیاسی در کشور افزود.

این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود:

«سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است. »

اپیزود سوم: کشاندن این غائله به دانشگاه

شامگاه ۱۷ تیر

تجمع و تظاهرات ۱۵۰ نفره دانشجویی در کوی دانشگاه تهران به بهانه اعتراض به توقیف روزنامه سلام / آیا روزنامه سلام روزنامه دانشجویی بود؟ یا به دلیل انتشار مطالبات دانشجویی و یا نیازهای اساسی جامعه توقیف شده بود ؟

خروج این تعداد دانشجو از کوی دانشگاه و حضور در خیابان‌ با سردادن شعارهای ضداسلامی و ضد نظام مخابره شد/حضور قانونی و در راستای انجام وظیفه نیروی انتظامی، برای پیشگیری از اجرای اهداف شوم این “ایادی اصلاح‌طلبی” بهانه یا دستاویز قانون‌ستیزان تظاهرکننده بود تا با فحاشی و هتاکی به نیروی انتظامی، طرح عصبانی کردن خدمتگذاران این نیرو را موجب شوند.

حمله شبانه دانشجویان اصلاح‌طلب به خیابان‌ها و در ساعات پایانی و نزدیک به نیمه‌شب، با فریادهای هتاکانه علیه نظام اسلامی، قابل تحمل نیست. آیا این دانشجویان و نخبگان و فرهیختگان اصلاح‌طلب، به آرامش و آسایش ساکنین آن منطقه، که در ساعات مورد بحث استراحت می‌کردند، کمترین توجه و اعتنایی نداشتند؟ آیا نیروی انتظامی حافظ امنیت و آرامش شهروندان نیست؟ آیا تضمینی برای امنیت حتی بدون آرامش ساکنین آن منازل از “رفتار دستوری” دانشجویان “دردمند روزنامه سلام” وجود داشت!؟ مگر نه آنکه چند ساعت بعد، و به دنبال آن “چند روز” مردم و در و پنجره و شیشه خانه‌ها و اتومبیل‌ها و مغازه‌های آنها از ضرب و شتم، شکستن و آتش‌زدن و تعرضات مصون نماندند!

اپیزود چهارم: طرح  حمایت از ارازل و اوباش توسط مدعیان اصلاحات

سردار نظری در کتاب خود، «برای تاریخ» می نویسد:

«با توجه به گستردگی آشوب و شورش در حساس ترین مناطق پایتخت در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ دستور هرگونه برخورد با تظاهر کنندگان و آشوبگران از سوی وزیر کشور ابلاغ گردید و ۴۸ ساعت به طول انجامید. در این مدت آشوبگران و اراذل و اوباش نقابدار تحت حمایت بعضی از مدعیان اصلاحات، آزادانه هر کاری که دلشان می خواست انجام دادند از قبیل: دایر کردن پست های ایست و بازرسی، خلع سلاح بعضی از مأمورین گشت های انتظامی، ضرب و شتم و مجروح ساختن بسیاری از مردم و پرسنل شریف نیروی انتظامی. . . »

نییوی انتظامی با آرامش در خیابان مقابل کوی، دانشجویان را به پایان‌دهی به تظاهرات نصیحت می‌کرد و “سنگ و کوکتل مولوتوف و فحش و شعار هتاکانه” پاسخ می‌گرفت! آیا در قفسه‌های کتابخانه آن فرهیختگان سنگ و کوکتل مولوتوف وجود داشت؟ آیا آن کوکتل مولوتوف‌ها را پس از برخورد با نیروی انتظامی تهیه کردند و یا از پیش آماده‌سازی شده بود؟

اپیزود پنجم:سناریو کشته سازی توسط اصلاح طلبان

۱۸تیر ۱۳۷۸:

راه‌اندازی کاروان اصلاح‌طلبانه از کوی به دانشگاه تهران / فضای دانشگاه تهران را گروه‌های خشمگینِ مهاجم، با فریادهایی از زننده‌ترین فحاشی‌ها علیه اسلام و قرآن و نظام اسلامی فرا گرفت/در آن زمان برخی از سران نهضت خائن آزادی، چهره‌هایی از اصلاح‌طلبی و برای ایراد سخنرانی به میان این خیل آمدند/سخنرانی‌هایی از پیش آماده شده، برای همدردی با دانشجویان که در این روز خواسته‌هایشان بیش از شب گذشته “نامعلوم و نامفهوم” بود/ به همین دلیل تعدادی کشته دروغین ساخته شد تا مراسم سوگواری برای آنها دستاویز تحریک و اغتشاش و اوباش‌گری نهضت خائن آزادی و همراهان اصلاح‌طلب آنها شود/ وزیر علوم معین کجا بود و چه می‌کرد؟! کشته‌ها را چه کسی تایید کرد؟ اسامی آنها چه بود؟ اجسادشان کجا بود؟ رئیس‌جمهور یعنی مسؤول اصلی اداره کشور و وزیر هنوز در خواب بودند؟ آیا کدام حضور و راهکاری را برای مهار این فتنه خودساخته ارایه دادند.

تیتر اول روزنامه خرداد:

«کوی دانشگاه به خاک و خون کشیده شد»

یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، در تجمع مقابل درب اصلی دانشگاه اعلام کرده بود:

«اجساد شهدای دانشجو باید به ما تحویل داده شوند و دولت باید امنیت تشییع جنازه باشکوه آنها را که ما برگزار می کنیم تضمین کند. »

در حالی که به تصریح گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، احدی در حادثه کوی دانشگاه کشته نشده بود.

از طرف دیگر موسوی لاری و مصطفی معین وزرای کشور و علوم نیز به دانشجویان کوی ملحق شدند اما تجمع‌کنندگان به موسوی لاری حمله‌ور شدند، در این میان بعضی فعالان سیاسی از جمله فائزه هاشمی، مجید انصاری و فاطمه کروبی هم در مقاطعی در جمع دانشجویان حاضر گشتند.

خیابان جلال آل احمد، کارگر شمالی، میدان ولی عصر، خیابان فلسطین و بلوار کشاورز از جمله میادین درگیری و خشونت های خیابانی بودند، آشوب و شورش در حساس ترین مناطق شهر در جریان بود و لحظه به لحظه بر گستره آن افزوده می شد.

آشوبگران در حالی که مجهز به پیشرفته ترین سیستم های ارتباطی، حتی بی سیم های سازمانی بودند، آشوب را به هر نقطه ای از این شهر بزرگ که می خواستند می کشاندند.

فضا فضای جنایت و قصابی اصلاح‌طلبانه بود. پرچم‌های جمهوری اسلامی توسط خیل برانداز اصلاح‌طلب در آن روزها زیر لگد ایادی امریکا می‌رفت و “نشانِ الله” آن توسط پاهای جنایتکاران لگدکوب می‌شد/ دو سرباز نیروی انتظامی توسط دانشجویان اصلاح‌طلب به گروگان گرفته شد. طبق اظهار آنان قرار بود با آتش زدن آن دو سرباز گفتمان اصلاح‌طلبی شعله‌ور تر گردد.

تهران در ماتم ظهور و بروز باطن اصلاح‌طلبی عزادار بود/ سیاهی و ننگ تئوری و عمل اصلاح‌طلبانه، ناامنی و شرارت و خون و جنایت را استقرار می‌کرد و محمد خاتمی، بی‌مسؤولیت‌ترین شهروند ایرانی، در “حمایت پنهان” خود را به خواب زده بود. از انشاهای تهوع‌آور و تکراری هر روزه او خبری نبود و چهره همیشه آرایش کرده وی از نظرها مخفی شده بود. وزرا و وکلایش هم در خفا و آشکار مشغول !

نکته مهم آن که در آن روزهای سیاه که اخبار آن از ابتدایی‌ترین لحظات تا پایان شکست و خواری شبه کودتای اصلاح‌طلبانه از “شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و اسرائیل” پخش می‌شد، هیچ خبر و اثری از هاشمی رفسنجانی رئیس‌ مجمع تشخیص مصلحت نظام هم نبود. دبیر شورای امنیت ملی “حسن روحانی” هم همچنین! هر چند در روز ۲۳ تیر پس از سرکوبی اصلاح‌طلبان، در پایان راهپیمایی عظیمی که به تبعیت از مقام عظمای ولایت انجام شد، وی یک سخنرانی شجاعانه ایراد کرد.

در آن لحظات و روزها و شب‌ها نه هاشمی، و نه خاتمی، و نه روحانی و نه نظامیان یک شبه رجل سیاسی شده، هیچ دل‌نگرانی، دغدغه و احساس خطر و تهدید برای اسلام، نظام اسلامی و مردم نداشتند. شاید یک خواب جمعی، یا سکوت دستوری همه را فرو خورده بود. ای کاش همان آرامش خیال و احساس امنیت آن روزها، در سه سال حاکمیت احمدی‌نژاد هم بر این افراد حاکم بود تا این چنین بی‌تاب و سرگردان و پریشان، آسیاب امریکا و اسرائیل را با سخنان و اعلان خطر و تهدید و بحران‌سازی و مقاله‌نگاری، و گفت‌وگو و سفر و دیدار، چرخش بیشتر ندهند.

اپیزود دیگر: دستور اصلاح‌طلبانه، اوباش جنایتکار را امر به حرکت به سوی بیت مقام معظم رهبری کرد. آن حرامیان کوردل نمی‌دانستند آن بیت، قلب ملت ایران است.

بیست و یکم تیر / تعدادی از جوانان جان برکف و دلباخته ولایت با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با رهبر معظم انقلاب، بیعت مجدد می بندند که تا آخرین قطره خونشان از ولایت فقیه و انقلاب اسلامی این یادگار ارزشمند امام، حفاظت و پاسداری کنند.

حضرت آقا نیز در سخنانی که به همین مناسبت ایراد شده بود، ضمن تأسفبار خواندن حادثه کوی دانشگاه و تقبیح حمله عناصر مشکوک به خوابگاه دانشجویان، به اسم نیروی انتظامی و با شعارهای اسلامی، خواستار تحقیق و برخورد با مجرمان این حادثه می شوند و از دانشجویان به نحو شایسته ای دلجویی می کنند. پخش مستقیم این سخنرانی از طریق رسانه ها و به خصوص به وسیله بلندگوهای اطراف دانشگاه، تأثیر بسیار زیادی در فرو نشاندن التهابات سیاسی آن روز داشته است.

«حرف من به شما دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید، دشمن را خوب بشناسید، مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید، غریبه هایی که در لباس خودی در همه جا دخالت می کنند این ها را بشناسید، دست های پنهان را ببینید، هیچ کس به خاطر غفلت ستایش نمی شود، هیچ کس به خاطر چشم ها را بر هم گذاشتن مدح نمی شود. اگر بر آدم غافل ضربه ای وارد شد، اول کسی که مسؤول و مذموم است، خود اوست، مراقب باشید. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشی است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعی می کنند بلکه بتوانند دانشجویان را در مقابل نظام قرار بدهند. اما موفق نشدند، بعد از این هم موفق نخواهند شد. اگر یک عده نفوذی خواستند از فرصتی استفاده کنند و از آب گل آلودی ماهی بگیرند، وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایی درست کردند و حرف هایی زدند، خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد، نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرف خودمان را می شناسیم. دانشجو، فرزند ماست، متعلق به ماست، متعلق به این کشور است، دشمن است که می خواهد با نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهی کند، خود دانشجویان بایستی هوشیارانه متوجه باشند. »

اگر عکس مرا هم آتش زدند باید سکوت کنید

«یک حرفی هم به شما جوانان عرض می کنم، جوانان عزیز! شماها امیدهای انقلاب و اسلامید. رفتار شماها می تواند این مملکت را در جهت شکوفایی با سرعت به پیش ببرد. وقتی جوان مملکت هوشیارانه با تدبیر، با حلم، با توجه به موقعیت ها، حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل کند، کشور گلستان خواهد شد. وقتی هیجانات کور پا وسط بگذارند دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها ما این حرف را گفتیم چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمی کنند؟! حتی اگر یک چیزی که خون شما را به جوش می آورد مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس من را هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوان و مؤمن و حزب اللهی باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید. والا حالا فرض کنیم یک جوانی، یا یک دانشجوی فریب خورده ای هم حرفی زد و کاری کرد، چه اشکالی دارد؟ من از او صرف نظر می کنم. »

در دعواهای سیاسی خط قرمزی قایل بشوید

«یک نکته هم به این خط و خطوط سیاسی عرض کنیم. آقایانی که سردمداران خطوط سیاسی و گرایش های سیاسی هستند، حالا برسید به این حرفی که ما می گوییم، شما خودی ها وقتی سر قضایای بیهوده این طور با هم درگیر می شوید، دشمن سوء استفاده می کند، بفرمایید، این یک نمونه! دیدید دشمن چه طور استفاده کرد؟ دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! اختلافات سلیقه ای و سیاسی را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند، اما برای کار سیاسی و درگیری سیاسی، حدّی قایل بشوید و یک خط قرمزی بگذارید. بی حساب و کتاب با هم مبارزه نکنید که آن قدر مشغول شوید که به دشمن اجازه بدهید این طور بیاید و داخل این میدان ها بشود. سر این قضیه قانون مطبوعات، سر قضایای گوناگون دیگر، چه جنجال و دعوایی به راه افتاد! همه اش مسایل خط و خطوط! برای چه؟ برای این که یک قانونی دارد در مجلس تصویب می شود!

من به یک جریان سیاسی خاص اشاره نمی کنم. خطاب من به همه است. برای من، آن خط و هر خط سیاسی و سلیقه ی سیاسی دیگر، تفاوت نمی کند. برای من مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعایت مصالح مردم و حفظ آینده کشور مطرح است. برای من فرقی نمی کند که فلان کس متعلق به خط «الف» است. فلان کس متعلق به خط «ب» است. من به همه عرض می کنم، شما هم هوشیار باشید. »

اما چیزی که بسیار مشهود است نحوه پایان دو غائله ۱۸ تیر و فتنه ۸۸ بود

بیعت جوانان با رهبر انقلاب و سخنرانی حضرت آقا در ۲۱ تیر ماه / پیام حضرت اقا به ملت ایران در ۲۲ تیر  و بیعت مجدد ملت ولایی ایران در ۲۳ تیرماه به آتش برافروخته شده توسط مریض دلان و شیاطین پایان بخشید

درست ۱۰سال بعد نیز کوردلان با سناریو دیگری به فکر براندازی نظام افتادند که این بار نیز با فصل الخطاب حضرت آقا و بیعت عظیم مردم در ۹دی به پایان رسید

دم مسیحایی رهبر فرزانه و دلسوخته انقلاب در هر غائله ای آب زلالی است بر آتش بر افروخته شده توسط شیاطین، حال می خواهد غائله ۱۸ تیر باشد یا فتنه ۸۸

سخنان حضرت اقا در هر فتنه در اوج بحران بازتاب مثبت و مطمئنی در جامعه دارد به طوری که نتیجه کنترل و مهار بحران و حضور میلیونی و به یاد ماندنی مردم در ۲۳ تیر ماه سال ۱۳۷۸  و ۹ دی ۱۳۸۸ را در برداشت

عبرت نامه: خط رهبری ولی امر مسلمین آقا سید علی خامنه ای(روحی فداه) متصل و موازی است با پل صراط مبادا بلغزیمخامنه ای ولی امر مسلمین جهان ، کعبه و قبله ولایت ماست نمازگزار بی ولایت همان مترسک میزبان کلاغها است

اَللّهُمَّ اَنْصُرْ عِبادُکَ الْمُؤمِنینَ عَلی الْکافِرینَ نَصْراً عَزیزاً