انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

پروژه ناشیانه حامیان فتنه!

«فرار به جلو» از شگردهای عملیات روانی است که حریف سعی می کند با نعل وارونه، دست پیش بگیرد و خود را طلبکار جا بزند تا از عقبه و گذشته خودش رهایی بیابد.


این تکاپو و تلاش ناشیانه با پمپاژ رسانه ای رسانه ها و مطبوعات زنجیره ای در داخل و شبکه عنکبوتی اپوزیسیون در خارج همراه بوده است.
 پروژه ناشیانه حامیان فتنه!

«پروژه ناشیانه حامیان فتنه!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن می خوانید؛این روزها حامیان فتنه آمریکایی- صهیونیستی سال 88 و برخی مدعیان افراطی به اصطلاح اصلاح طلب به ترفند و تاکتیک نخ نما شده «فرار به جلو» روی آورده اند.

«فرار به جلو» از شگردهای عملیات روانی است که حریف سعی می کند با نعل وارونه، دست پیش بگیرد و خود را طلبکار جا بزند تا از عقبه و گذشته خودش رهایی بیابد.

این تکاپو و تلاش ناشیانه با پمپاژ رسانه ای رسانه ها و مطبوعات زنجیره ای در داخل و شبکه عنکبوتی اپوزیسیون در خارج همراه بوده است.

ماجرا باز می گردد به اینکه کیهان طی روزها و هفته های اخیر با رصد آشکار گفتار، رفتار و تحرکات دشمن و ضد انقلاب نقشه آنها را برای خط نفوذ در دولت یازدهم لو داد و این آژیر را به صدا درآورد که اصحاب فتنه با سهم خواهی نامشروع و غیرقانونی، کابینه حجت الاسلام روحانی را نشانه رفته اند.

خب؛ همین افشاگری کیهان از پروژه چندلایه مثلث فتنه، ضدانقلاب و اپوزیسیون خارج نشین برای به انحراف کشاندن دولت یازدهم از مسیر خدمتگزاری و اولویت حل مشکلات اقتصادی، باعث شد تا هجمه و حمله سازمان یافته به کیهان کلید بخورد.

حامیان فتنه 88 و اشخاص معلوم الحالی که کارنامه و سابقه آنها با افراطی گری گره خورده به عنف و عدوان، گفتمان اعتدال دولت منتخب، را تصرف کرده و کیهان را به مواضع افراطی متهم کردند.

از قضا رسانه های ضدانقلاب و جبهه معارض ملت بزرگ ایران به صحنه آمده و حملات کینه توزانه علیه کیهان را بازتاب و انعکاس دادند.

در قاموس هوچی گرایانه و شلتاق کارانه آنها کیهان التهاب آفرینی می کند، وضعیت کشور را متشنج می نماید، افراطی است و بیرون از گفتمان اعتدال حرکت می کند و دهها اتهام و دروغ دیگر که هیچ گاه برای آن نه تنها سندی ارائه نکردند بلکه از حداقل استدلال ساده ای برای مدعیات خود عاجزند.

در این میان منطق کیهان روشن و عیان است. کسانی که با افعال مجرمانه دست به اردوکشی های خیابانی زدند، رای ملت را در سال 88 برنتافتند، دروغ بزرگ تقلب در انتخابات را پمپاژ کردند، به دو رکن جمهوریت و اسلامیت نظام چنگ انداختند و به تعبیر روشنگرانه رهبر معظم انقلاب «بزرگ ترین گناه آنها این است که دشمن را امیدوار ساختند»؛ حق ندارند به مراکز مدیریتی و صحنه سیاسی کشور بازگردند. چرا؟ چون «خائن» به ملت و نظام و رهبری نمی تواند خود را «خادم» جا بزند.

اینکه افراطیون آشکارا به قانون تمکین نکردند و اکنون «اصلاحات» را به «اعتدال» تعریف می کنند سرقفلی نامشروعی است که خیال می کنند می شود حافظه تاریخی مردم را نادیده گرفت.
اما چند سوال کلیدی و مهم وجود دارد که پاسخ به آنها کمک می کند تا پشت پرده حملات سازمان یافته به کیهان معلوم شود.

در آستانه شکل گیری کابینه یازدهم و در پی هشدارهای دلسوزانه کیهان نسبت به جریانی که تلاش می کند با سهم خواهی به دولت نفوذ کند تحرکات فتنه گران بر ضد کیهان با چه هدفی رسانه ای می شود؟ سوت و کف ضد انقلاب و سلطنت طلب ها و گروهکی ها نشانه چیست؟

آیا هماهنگی برخی رسانه های زنجیره ای با شبکه عنکبوتی اپوزیسیون خارج نشین در حمله به کیهان از سر تصادف است؟ یا ارتباطی معنادار حاکم است؟ چرا برخی- ولو بسیار معدود- با شکل و شمایل به اصطلاح اصولگرایی در دام تخریب علیه کیهان گرفتار شده اند؟ درباره آنچه در بالا آمد و پاسخ به سوالات مورد اشاره چند نکته قابل اعتناست؛

1- انتخابات 24 خرداد نشان داد گفتمان مردم در انتخابات، گفتمان قانون گرایی است. در واقع این گفتمان بر همه گفتمان ها و خرده گفتمان هایی که در فضای سیاسی کشور مطرح شد سیطره پیدا کرد و حضور پرشور و معنادار مردم در انتخابات با مشارکت بالای 72 درصدی ثابت کرد فتنه گران و سران فتنه که در سال 88 به قانون تمکین نکردند و خسارات بی شماری برای کشور به بارآوردند در محضر ملت بزرگ ایران رسوا شده اند.

2- طرح گفتمان اعتدال گرایی از سوی رئیس جمهور منتخب حاکی از آن است تا افراطیون فرصت جولان نداشته باشند. اکنون سوال این است که مرز اعتدال کجاست؟

آیا می شود هرکسی و یا هر طیف سیاسی اعتدال را به نفع خود مصادره کند؟ بدون شک پاسخ منفی است بنابراین آنچه که فصل الخطاب است و اعتدال در بستر آن شکل می گیرد و راه را بر فرصت طلبان و سهام خواهان می بندد؛ «قانون» است.

پیوند در هم تنیده «اعتدال» و «قانون» غیرقابل انکار است. بنابراین اکنون و پس از گذشت 4 سال از انتخابات سال 88 و در حالی که گفتمان «اعتدال» به گفتمان رایج کشور تبدیل شده است، قانون گریزان دچار کابوس سهمگینی شده اند. 4 سال پیش به اتهام ناروای جابجایی 11 میلیون رأی، بذر فتنه را پاشیدند ولی در انتخابات اخیر مشخص شد حتی نظام برای کمتر از 300 هزار رأی پای امانت مردم می ایستد.

خب، اعتدال گرایی و قانون گرایی حکم نمی کند که مدعیان دروغگوی تقلب در انتخابات 88 محاکمه و مجازات شوند؟

مکانیسم انتخابات و ناظران و مجریان و مردمی که در میدان انتخابات حضور یافتند همه همانها بودند که در انتخابات سال 88 هم به نحو احسن وظیفه خود را ایفا کردند.

3- با این وضعیت، اصحاب فتنه و حامیان آنها این سناریو را کلید زدند تا با نفوذ در کابینه و مراکز حساس کشور، پروژه تطهیر فتنه گران و متجاوزین به حقوق آحاد ملت را اجرایی نمایند. به عبارت ساده تر آنها با جنایاتی که انجام دادند و رسوایی بزرگی که دامنگیرشان شد در صحنه عمل به جای محاکمه و مجازات به دنبال عملیاتی کردن این نسخه بودند که؛ «شتر دیدی، ندیدی»!

گناه بزرگ کیهان این است که نقشه، سناریو و ترفند اصحاب فتنه و حامیان آنها را بدون کمترین واهمه ای، رسانه ای کرد و پروژه بزرگ و خائنانه سران فتنه را سوزاند.

حملات به کیهان دقیقا از این نقطه شروع شد تا با قلب واقعیت و فضاسازی ها و اتهام پراکنی ها به کیهان، ماجرا را معکوس کنند اما زهی خیال باطل!

4- و بالاخره باید گفت؛ ژست و شعار این روزهای مدعیان اصلاحات که «سهمی از دولت روحانی نمی خواهیم» و «بازگشت به عرصه اجتماعی و تشکیل ان جی اوها و تقویت نهادهای به اصطلاح مدنی» را شیوه سیاست ورزی خود اعلام می کنند، اسم رمزی برای بسترسازی حرکات ساختارشکن و غیرقانونی است. هدف آنها احیای سازمان فتنه است. این تحرکات و تکاپوها در حالی است که در نقطه مقابل کیهان را به افراطی گری متهم کرده و با هجمه سازماندهی شده می خواهند اذهان و افکار عمومی را منحرف نمایند.

اما تلاش های زیرپوستی این جریان و جماعت یاد شده مانع از آن نمی شود که نسبت به جنایات و خیانت های خودشان پاسخگو نباشند.

افرادی که مجرم و جنایتکارند و از مسببین فتنه سال 88 هستند ولو اینکه به مانند عوامل میدانی فتنه پای میز محاکمه حاضر نشده اند کمترین تردیدی وجود ندارد که صلاحیت حضور در کابینه و سمت های به مراتب پایین تر از آن را هم ندارند.

کیهان رسالت خود را مواجهه با این جریان بدنام و خائن می داند و از حمله و هجمه و تهمت و تخریب این جماعت نه فقط باک ندارد، بلکه به لطف خدای بزرگ و به احترام خون شهداء از افشای چهره واقعی ستون پنجم دشمنان بیرونی دست برنمی دارد.

جمهوری اسلامی:توطئه به شکست کشاندن انقلاب ها

«توطئه به شکست کشاندن انقلاب ها»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم جلیل حسنی است که در آن می خوانید؛تحولات مصر، با رویدادهای خونین اخیر به یک بحران تمام عیار تبدیل شده است.

در تازه ترین وقایع خونین این کشور، بیش از 130 نفر کشته و نزدیک به چهار هزار نفر زخمی شدند.

مردم مصر که اکنون به دو بخش طرفداران ارتش و حامیان محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع تقسیم شده اند، عملاً رویاروی یکدیگر قرار گرفته اند. اتفاقات چند روز گذشته، خطر سقوط مصر در جنگ داخلی را بیش از هر زمان دیگری محتمل ساخته است. ارتش و دولت دست نشانده اش پس از قدرت نمایی روز جمعه، از طرفداران مرسی خواسته اند خیابانها را ترک کنند. با اینحال، بعید است حامیان مرسی به این راحتی صحنه را خالی کنند و باید منتظر ادامه بحران و حتی گسترش آن باشیم.

از حدود دو سال و نیم قبل که مردم مصر، در پی یک قیام همگانی رژیم مبارک را سرنگون کردند، این کشور دستخوش بحران و خشونت های مداوم بوده است. این وضعیت، تنها منحصر به مصر نبود، بلکه تونس، لیبی و حتی یمن نیز شرایط مشابهی با مصر دارند و در آستانه هرج و مرج هستند. این کشورها نیز همچون مصر دو سال و نیم قبل شاهد قیام مردمی و سقوط دیکتاتورهای خود بودند. حتی عراق، که ده سال قبل شاهد سرنگونی رژیم دیکتاتوری صدام بود، همچنان دستخوش ناآرامی، کشتار، ترورهای سیاسی و بی ثباتی است. برپایه برآوردهای سازمان ملل به طور متوسط طی سالهای اخیر در عراق روزانه یکصد نفر جان خود را در انفجارها و خشونت های سیاسی از دست داده اند.

اکنون این سؤال مطرح است که آیا این خشونت ها، خونریزی ها و بی ثباتی ها پیامد طبیعی تحولات و انقلاب های اخیر است؟ دلایل بسیاری وجود دارد که ثابت می کند دستهایی در کار است تا این کشورها و اساساً منطقه خاورمیانه روی آرامش و ثبات نبیند. واقعیت این است که پس از وقوع قیام های مردمی در منطقه، که زمینه آن از سالها قبل وجود داشت و با خودسوزی یک جوان تونسی، جرقه آن زده شد، قدرت های استعمارگر به شدت احساس خطر کردند و تلاش نمودند حال که نتوانسته اند مانع انقلاب ها شوند، با سوار شدن بر موج این قیام ها آنها را در مسیر منافع خود هدایت کنند، چرا که به خوبی می دانستند پیروزی کامل این قیام ها، در جوامعی که دارای زمینه اسلامی قدرتمند هستند بر ضد منافع آنها خواهد بود.

روی کار آمدن جریانهای اسلامی در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای شاهد انقلاب، موید این نکته بود که نگرانی قدرتهای بین المللی چندان بی دلیل نبوده است، به ویژه اینکه متحد منطقه ای این قدرتها، یعنی رژیم صهیونیستی، در محاصره این کشورها قرار دارد و هر تحولی در آن کشورها، تأثیر تعیین کننده ای برای رژیم صهیونیستی و آینده آن می تواند داشته باشد. از اینرو، تلاش هماهنگ و گسترده ای آغاز شد تا جریان های اسلام گرای حاکم در این کشورها شکست بخورند و کفایت لازم برای اداره کشور و برآوردن انتظارات مردم را نداشته باشند. عراق، مصر و تونس که در آنها، اسلام گرایان حاکم هستند نمونه های روشنی می باشند.

در این میان مصر از اهمیت بیشتری برخوردار است و به همین جهت حساسیت و تمرکز قدرتهای جهانی بر این کشور نیز بیشتر بوده است. این یک اصطلاح جا افتاده است که "هر جا که مصر می رود کشورهای عربی نیز آن را دنبال می کنند". به همین دلیل است که شکست اسلام گرایان در مصر، در معرض توجه شدید محافل سیاسی و رسانه های تبلیغاتی غرب قرار می گیرد. البته نباید از سیاست های نادرست اخوان المسلمین مصر در بوجود آمدن شرایط کنونی چشم پوشی کرد.

اخوانی ها، به جای آنکه درصدد تأمین خواسته های مردم و انتظارات آنها از انقلاب مصر باشند به دنبال انحصار قدرت و نیرو بخشیدن به تشکیلات حزبی خود برآمدند. محمد مرسی رئیس جمهور مصر کارنامه ای ضعیف از خود ارائه کرد به طوری که اکثر مردم مصر به این نتیجه رسیدند که شرایط سیاسی و اقتصادی نه تنها بهتر نشده، بلکه بدتر نیز شده است.

اکنون تلاش های غرب و رژیم صهیونیستی بر ا ین مسئله متمرکز است که انقلاب مصر را به عنوان محوری ترین کشور در میان کشورهای شاهد قیام های مردمی، شکست خورده جلوه دهند و شرایطی را ایجاد کنند که مردم در برابر روی کار آمدن ایادی عناصر رژیم گذشته مقاومت نکنند.

در یک نگاه اجمالی به تحولاتی که در منطقه جریان دارد، این موضوع تداعی می شود که اکثر کشورهای اسلامی و عربی منطقه دچار بحران، ناآرامی و جنگ داخلی هستند و قطعاً، این شرایط، آن چیزی نبوده است که ملت های منطقه از مبارزات و قیام های خود توقع داشته اند.

نکته قابل تأمل آن است که رژیم صهیونیستی از این شرایط بیشترین نفع را می برد و در اثر بحران های گریبانگیر ملت های منطقه، در حاشیه امن و آسوده قرار گرفته است. سیاستمداران و رهبران جریانهای سیاسی در کشورهای عربی باید متوجه باشند که شرایط کنونی به ضرر ملت های منطقه و به سود صهیونیستها و قدرتهای استعمارگر غرب و شرق جریان دارد و آنها باید با تدبیر لازم و اتحاد، توطئه شکست انقلاب های منطقه را خنثی سازند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد