نظریه ولایتفقیه مبتنی بر فقه شیعه
حضرت
امام(ره) با تسلط به فقه شیعه روشی را برای اجرای کامل احکام الهی روی
زمین به نام نظریه ولایت فقیه مطرح ساختند. شاگردان ایشان هم در مجلس
خبرگان از جمله شهید بهشتی و دیگران این را در قانون اساسی کشور نهادینه
کردند و ۳۴ سال است که دارد اجرا میشود. البته هم در داخل و هم در خارج
کشور مخالفتهایی با آن شده است، علیالخصوص از طرف آنهایی که اعتقاد به
جدایی دین از سیاست دارند.
اما یکی از محصولات روشنفکرانه انقلاب
ما همین ولایت فقیه است که پای آن ایستاده و مقاومت کرده ایم تا به امروز
به عنوان یک راه و روش معنادار مطرح است. حضرت امام خمینی(ره) برای اینکه
دیگر مسلمانها را جذب کنند آن را به نام اسلام ناب محمدی(ص) خطاب کردند و
شکی نیست که پایه و اصول این فقه را حضرت امام جعفر صادق(ع) بنا گذاشتند.
جمهوری اسلامی در حال تکامل و پیشرفت
جمهوری اسلامی در حال کامل شدن است و هرچه جلوتر میرویم در تجربه و عمل
تکمیلتر میشود؛ چراکه این درک و برداشت ما از فقه است و نیاز به تکامل
دارد ولی از نکات مهمش اینکه مردم حق حکومت در چارچوب اسلام دارند و
سرنوشتشان را خودشان تعیین میکنند.
مثل اینکه در طول زمان به این
نتیجه رسیدیم که ما نخستوزیر و رئیسجمهور به طور همزمان نیاز نداریم.
بگذریم از اینکه شهیدان رجایی و باهنر عاشقانه باهم کار میکردند ولی در
قبل آن بنیصدر و شهید رجایی هماهنگ نبودند و الی آخر. یا اینکه به این
رسیدیم که تشخیص مصلحت نیاز حکومت است به خاطر اینکه در همه جا نمیتوانیم
به احکام اولیه اسلام تکیه کنیم و در جاهایی باید احکام ثانویه مدنظر و
ملاک عمل قرار گیرد و این ناشی از پویایی فقه شیعه است.
این موضوع
را دنیا درک کرده که ماورای این عالم ماده هم چیزی هست، منتها نمیداند با
آن چه کار کند. اخلاق و معنویت وجود دارد و دیگر مثل اواخر قرن بیستم نیست
که کشیشها در قرون وسطی اشتباه کرده باشند و مارکسیستها برای کوبیدن
مذهب از آن سوء استفاده کنند و کلا در صدد نابودی معنویت برآیند.
اذعان دنیا به ضرورت معیارهای اخلاقی در جامعهالان
همه قبول دارند که معیارهای اخلاقی باید باشد و ماورای عالم ماده و طبیعی
چیزی هست. منتها خیلی که تلاش کردند گفتهاند که اخلاق و دین و غیره مربوط
به زندگی خصوصی و شخصی است و سیاست مربوط به زندگی اجتماعی است. ولی در
نظریه ولایت فقیه با درک دقیقی که علمای اسلام داشتند دین و سیاست، دنیا و
آخرت، ماده و معنا با یکدیگر یکپارچه شدهاند.
شما خبرگان را
انتخاب میکنید تا اینکه یک کار تخصصی انجام دهند و رهبر دین و دنیای ما را
انتخاب کنند. از طرفی در طول سال دو بار تشکیل جلسه میدهند و ولی فقیه را
ارزیابی میکنند. شما این خبرگان را انتخاب میکنید یعنی حق انتخاب دارید و
آنها هم با نگاه تخصصی ملاکهای اسلامی و فقهی را ارزیابی میکنند.
نگاه تخصصی ولایتفقیه بر اوضاع کنونی جهان اسلاممسائل
مختلفی وجود دارد مثل اوضاع سوریه و مسئلهای که در مصر پیش آمده است.
الان در مصر اخوانیها با نوع رفتارشان و ارتشیها هم با نوع رفتارشان را
بررسی کنید؛ حالا حکومت باید کدام یک را انتخاب کند.؟ سوریه را هم که نگاه
کنید که البته حکومتش دموکراتیک نبوده ولی از آن طرف در مقاومت جایگاه
ویژهای داشته است.
همینطور در مسائل دیگری که در سیاست، اقتصاد،
اجتماع و فرهنگ پیش میآید، رهبر باید این کشتی را در میان این همه تلاطم
طوفان که یک دیوانهای مثل آمریکا برپا میکند، به سر منزل مقصود یعنی
آنچه مورد رضایت آقا امام زمان(عج) برساند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی مبتنی بر فقه پویای امام صادق(علیهالسلام)
فقه شیعه ظرفیتهای فراوانی دارد که یک گوشه آن در قانون اساسی کشور و
توسط شاگردان امام جعفر صادق(ع) نهادینه شده است و انشاءالله زمینهساز
ظهور خواهد بود یعنی اینکه شما در این فقه و در این حکومت همانطوری که نماز
میخوانید با همان انگیزه رای میدهید و رئیسجمهور و نماینده مجلس انتخاب
میکنید. این یکپارچه شدن دین و دنیا، ماده و معنا، مادیت و معنویت خیلی
کار بزرگی است.
ا
خوانالمسلمین عاجز از حکومتداری پس از ۸۰ سال
شما نگاه کنید اخوانالمسلمین در سال ۱۹۲۸ تشکیل شده است. یعنی ۸۰ سال پیش
ولی وقتی در مصر به حکومت رسیدند اصلا نمیدانستند چه کار باید بکنند و
همان مدل غربی را خواستند بگیرند.
این شد که دیدیم آقای مرسی در
جایی دست از اسلام برداشت و در آلمان کنار خانم مرکل گفت ما دنبال حکومت
اسلامی نیستیم؛ چراکه نمیدانستند چه باید بکنند و کار پیچیدهای بود.نظریه
ولایت فقیه چند دهه راه را جلو آمده و الان به نقطه حساسی رسیده است. اساس
این فکر و عقیده ضد ظلم است.
خاورمیانه لفظی استعماری
در این منطقه حساس که با لفظ استعماری خاورمیانه و با معیار انگلیس
اندازهگیری میشود و استعمار این اصطلاح را برای خودش ساخته بود، چون خودش
را مرکز دنیا میدانست و اگر توجه کرده باشید، حضرت آقا هم این اصطلاحات
را استفاده نمیکنند و الفاظی همچون غرب آسیا، شمال آفریقا و گاهی وقتها
هم منطقه ما میفرمایند، به هر حال این منطقه مهم است و در طول تاریخ هم
مهم بوده است؛ چراکه محل اتصال سه قاره بزرگ دنیاست و از فرهنگ آنها تاثیر
پذیرفته و بر فرهنگ آنها هم اثر گذاشته است؛ از وقتی که در این منطقه نفت
پیدا شده، اهمیت آن دوچندان شده است و استعمار به دلیل اینکه میدانسته با
اداره استعماری جریان نفت میتواند دنیا را اداره کند، اسرائیل را ایجاد
کرده است که بزرگترین ظلم تاریخ معاصر است.
ظلم واضح دیگری که
استعمار ایجاد کرده است استبداد است یعنی اینکه یک نفر به جای همه مردم
تصمیمگیری کند و اجازه هم ندهد که مردم در امور خودشان دخالت کنند و همه
باید نوکری او را بکنند.یعنی مستکبرین در امور داخلی همه کشورها دخالت
میکنند و فقط به فکر منافع خویش هستند.
این سه مسئله در این
نظریهپردازی امام وجود دارد. شما هیچ سخنرانی قبل از انقلاب از امام پیدا
نمیکنید که این سه موضوع یعنی شاه، استبداد آمریکا و استکبار و صهیونیسم و
اسرائیل در آن نباشد.
خط استکبار و خط استقلال و آزادی دو خط موجود در منطقه
دو خط الان در منطقه ما مقابل همدیگر موضع گرفتهاند. یک خط، خط ظالمان
است و خط دیگر خط مظلومان، یکی مربوط به استکبار و دیگری مربوط به کسانی
است که برای آزادی و استقلال مقاومت میکنند. یک خط، خط مردم و خط دیگر خط
شاهان است. الان عربستان حکومت استبدادی و شاهنشاهی است یعنی حکومت یک
خانواده بر یک ملت است. یعنی هر که عضو این خانواده است دارای حقوقی متمایز
است که دیگر مردم ندارند. . یعنی یک حس نژادپرستی است.
فرزند در
شکم مادر در این خانواده امیر است و برای او حقوق کنار میگذارند. اصلا
بعضی از سمتها وجود دارد که به غیر از خانواده شاه به کسی نمیدهند مثل
رئیس کشور، وزیر کشور، وزیر خارجه، رئیس اطلاعات و... پس این همان جناح
ظالم است و دلیل دارد که چرا باید ظالمان به همدیگر تکیه کنند.
خط
آمریکا، اسرائیل، مصر دوران مبارک، عربستان باهم یک جبهه را تشکیل میدهند
و همه طرفدار اشغال صهیونیستها هستند. در جنگ ۳۳ روزه هم اینها باهم
بودند و عربستان کار حزبالله را ماجراجویی اعلام کرد. مبارک بود که غزه را
چهار سال محاصره کرد. الان هم اینها در مقابل سوریه و مقاومت موضع
گرفتهاند. در طرف مقابل همه ملتهای مظلوم قرار دارند: فلسطینیها،
حزبالله، سوریه.
قضیه سوریه موضوعی راهبردی برای ترکیه
قضیه سوریه برای ترکیه راهبردی بود. اوجالان که از مخالفین اصلی و موثر
ترکیه بود را سوربه به ترکیه تحویل داد و روابط خانوادگی با بشار اسد
داشتند. در قضیه کردها که ترکیه معتقد است بزرگترین خطر برای او هستند به
گونهای با قضیه کردستان عراق برخورد کرد که ملیگرایی کرد را تقویت کرد.
مثلا آقای داوود اوغلو بدون اجازه دولت مرکزی عراق به کردستان عراق رفت و
بدون تایید دولت عراق با کردهای ترکیه به نتیجه رسید و همه را روانه عراق
کرد و در سوریه این موضع را گرفت.
ترکیهای که باید ضد اسرائیلی
باشد در قضیه سوریه توطئه کرد. آن وقت استکبار که حساسیتهای عالم تسنن را
خوب میشناخت و آنها نگاه کردند که شیعیان در ایران یک حکومت راه
انداختهاند و لذا تحریک کرد که آنها هم راه بیندازند و نتیجه این تحریک
منجر به ظهورطالبان و عقاید القاعده شد.
اینها میگویند ما حکومت
میخواهیم. نه مردم حق رای دارند و نه پارلمان میخواهیم و حکومت همان چیزی
است که ما تشخیص میدهیم. الجودانی رهبر النصره و البغدادی رهبر القاعده
عراق با همدیگر متحد شدهاند و حکومت شام و عراق را ساختهاند . اینها
میگویند حاکم اسلامی یعنی ما. دستور میدهیم که باید مردم را بسوزانید، یا
مثله کنید یا شکم آنان را بدرید و یا فلان قبر را نبش کنید و کذا. این فرق
فقه آقا امام صادق(ع) است. فقه معنویت، فقه عقلانیت و فکری پیشرو که
نتیجه آن اجتهاد است و آن را با زمان تطبیق میدهد.
پرسش و پاسخ*
اخوانالمسلمین مصر در اوایل به سنیهای میانهرو مشهور بودند، اما امروزه
در مصر، سوریه و تونس خیلی زیاد به سنیهای وهابی، تکفیری نزدیک شدهاند
این مسئله را چگونه تحلیل میکنید؟ آیا اختلاف بین قطر و عربستان سعودی
مبنایی است یا نه؟- همانطور که میدانید مصر کشور خیلی
مهمی است به طوری که میتوان گفت ۵۰ درصد تواناییهای جهان عرب در اختیار
مصر است. اگر زمانی در مصر یک حکومت ملی سر کار بیاید و بگوید من ضد جنگ
هستم و اجازه نمیدهم اسلحه از کانال سوئز رد شود چه اتفاقی در دنیا
میافتد؟ بیشک هر چه در مصر اتفاق میافتد در دیگر جاهای جهان عرب الگو
میشود. در سال ۱۹۲۸ که اخوانالمسلمین ایجاد شد در همه کشورهای دیگر نمونه
آن ایجاد شد.
همین طور کودتای افسران آزاد در همه جای کشورهای
عربی اتفاق افتاد. متاسفانه مصر کمپدیوید را امضا کرد و همه کشورهای دیگر
سازش کردند. و الان مهم این است که بیداری اسلامی در مصر چگونه اداره شود.
بیداری اسلامی در مصر در حال بلوغ است. بعضیها معتقدند اتفاقاتی که در مصر
میافتد، باعث نابودی حرکت اسلامی خواهد شد. البته بهتر بود که اتفاقات
اخیر رخ نمیداد و مرسی آن اشتباهات را نمیکرد و حواسشان جمع میبود و آن
کودتا در کشور مصر شکل نمیگرفت.
دو خطبه راهبردی مقام معظم رهبری در مورد انقلاب مصر
مقام معظم رهبری دو خطبه عربی در رابطه با مصر ایراد کردند یکی در ۱۵ بهمن
۸۹ در ۸ ماده درست چند روز قبل از پیروزی انقلاب مصر که راهکاری بود که چه
کار کنند تا انقلاب پیروز شود و روی پای خودش بایستد. در سال ۱۳۹۰ چهارم
بهمن ماه قبل از اینکه اسلامگراها در مصر قدرت را به طور کامل به دست
بگیرند، خطبه دیگری را ایراد کردند که واقعا این خطبه خواندنی است.
در
اول خطبه حضرت آقا جامعه مصر و نوع برخورد آنان با انقلاب مصر را به سه
دسته تقسیم میکنند ولی خطاب اصلی ایشان با آنهایی است که حکومت را در دست
گرفته یا قرار است به دست بگیرند که ای کاش آنها این خطبه را گوش کرده
بودند و این سرنوشت امروز را نداشتند. آقا در این خطبه میفرمایند: برادران
و خواهران مراقب این امانت بزرگ باشید، شما مسئولترین افراد در عرصه
نظامسازی و حفظ دستاوردهای مردم و حل مشکلات جنبش هستید. ولی اینها آمدند
مبارک را با ساختار قضایی خود مبارک، محاکمه کردند.
ما در ایران
وقتی پیروز شدیم بلافاصله دادگاه انقلاب درست کردیم؛ ولی آنها میخواستند
مبارک را با قاضی خود مبارک محاکمه کنند و همانی شد که چاقو هیچ وقت دسته
خودش را نمیبرد. آنها با سیستم امنیتی و پلیس خود مبارک میخواستند انقلاب
را حفظ کنند و این خیلی اشتباه بود.
حضرت آقا در ادامه میفرمایند:
قدرتهای ضربه خورده جهان و منطقه بیشک در افکار شیطانی به سر میبرند، از
فکر حذف و انتقام تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع
انداختن شما و سپس به نابودی کشاندن انقلابها و پدید آوردن اوضاع عیاذا
بالله بدتر از گذشته میاندیشند.
تصمیمات، مواضع و اقدامات شما ابعاد تاریخی خواهد یافت و این دوره شب قدر تاریخ کشورهای شماست. به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید.
آنان
هرگز به منافع شما و ملتهای شما نمیاندیشند. همچنین از آنان نترسید، آنان
پوشالیاند و به سرعت در حال تضعیفند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام صرفا
محصول ترس و جهل ما در ۱۵۰ سال گذشته بوده است، به آنان امید نبندید و از
آنها حساب نبرید. تنها به خدای متعال اعتماد کنید و فقط مردم خود را باور
کنید. مراقب بازیهای آنها باشید.
همچنین وارد بازی دلارهای نفتی
وابستگان و متحدان غرب در میان اعراب نشوید. اسرائیل رفتنی است و نباید
بماند و نخواهد ماند. شروع انحراف در نهضتهای کنونی تن دادن به بقای رژیم
صهیونیستی است و ادامه مذاکرات سازش و تسلیم که رژیمهای ساقط شده آن را
پایهگذاری کردند، ادامه انحراف. ولی اینها از عربستان، قطر، کویت و امارات
پول گرفتند و هنوز هم که هنوز است آمریکا ۵/۱ میلیارد کمک به ارتش مصر
میکند.
مردم مصر ریختند و سفارت اسرائیل را گرفتند و پرچم اسرائیل
را پایین آورده و پرچم مصر را بالا بردند و اینها دوباره پرچم را پس
گرفتند و به اسرائیلیها دادند. مردم مصر بارها لوله گاز را که به ثمن
بخس گاز مصر را به اسرائیل میبرد منفجر کردند؛ ولی هنوز که هنوز است به
اسرائیل گاز میرود. مرسی برای اسرائیل سفیر فرستاد و طی نامهای که برای
هیچ مسلمانی ننوشت،اسرائیل را برادر خطاب کرد و آرزوی سلامت و پیشرفت برای
ملت اسرائیل کرد.(!)
پس آنچه در مصر اتفاق افتاد باید پای
اشتباهات اخوان و مرسی گذاشت و نه پای عقاید اسلامی که اخوان از آن بیرون
آمدند. شیخ شلتوت اعتقاد داشت و اعلام هم کرد که فقه جعفری برای اهل سنت
قابل عمل کردن است. اگر همین قضیه حکومت را از فقه جعفری میگرفتند امروزه
به این سرنوشت گرفتار نبودند.
انگلیسیها مصیبتی را در ایران به
اسم بهائیت برای ما ساختند و یک مصیبتی را برای اهل سنت به نام وهابیت
ساختند . با این عقاید وهابی یک جریان خاصی در جهان اسلام راه افتاده که
وقتی با قدرت نفتی عربستان و تمایلات این خاندان فاسد گره میخورد همان
میشود که تکفیریها عامل اصلی آن میشوند که نوع رفتارشان را در سوریه
شاهد هستیم که چقدر خشونتآمیز است. همینها در مصر با شیخ شحاته چه کردند.
همین سلفیها که در مصر دور حزب نور جمع شدند. دست آخر کنار اخوان
نایستادند و به نظامیها پیوستند. اما اختلاف بین قطر و عربستان اختلاف بر
سر اداره و قدرتمندی در جهان اسلام است و اختلاف سر ماهیت نیست.
*
باتوجه به توطئههایی که در منطقه به وجود آمده و محور مقاومت و سوریه در
معرض خطر قرار گرفته و مسلما بر حزبالله هم تاثیر خواهد گذاشت، چه اقدامات
موثر دیپلماتیکی برای کنترل این توطئه از طرف نظام اتخاذ شده است؛ البته
نه با دیپلماتهای ضعیف جمهوری اسلامی؟- ببینید، بیانصافی
نکنید. در هر صورت اسرائیل ولیده استکبار است و مثل آن نسقکشی لات داخل
محله است که میآید یک کار غیرقانونی بزرگ میکند و بعد بقیه را مجبور به
اطاعت میکند و میترساند. غرب هم از وقتی تصمیم گرفت آن را ایجاد کند،
تصمیم به گسترش آن هم گرفت و این طور هم شد؛ به گونهای که موشهدایان به
رهبران کشورهای عربی هشدار داد که همه پایتختهای کشورهای عربی در تیررس
موشکهای ماست و در سال ۱۹۷۸ جنوب لبنان اشغال شد و سه سال بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی تا بیروت اشغال شد. آمریکاییها و فرانسویها نیرو به آنجا
آوردند و از نظر نظامی اشغال را پشتیبانی کردند.
شارون وزیر جنگ وقت
رژیم صهیونیستی در صبرا و شتیلا قتل عام کرد. ولی الان اسرائیل در کجا
قرار دارد؟ بلاشک نیروهای نظامی ما و حزبالله نقش برجستهای دارند و
دیپلماسی در این زمینه نقش اساسی داشته است. حزبالله در بیروت فرانسویها و
آمریکاییها را ۲۰۰ تا ۲۰۰ تا به جهنم فرستاد و اسرائیل عقبنشینی کرد و
در سال ۲۰۰۰ اولین و شیرینترین پیروزی جهان عرب و اسلام به دست آمد که
کوچکترین کشور عربی توانست خاک کشورش را آزاد کند.
سال ۲۰۰۵ غزه
آزاد شد. سال ۲۰۰۸ بعد از ۴ سال محاصره غزه، نتوانستند آن را اشغال کنند.
سال ۲۰۱۲ موشک ساخت ایران از غزهای که یک قوطی شیر خشک بدون اطلاع و تایید
اسرائیل نمیتوانستند به آنجا ببرند به اسرائیل شلیک شد و وقتی موشک به
تلآویو نزدیک کاخ نتانیاهو اصابت کرد، او با سازمان امنیت مصر تماس گرفت و
از شرایط آتش بس حماس پرسید و برای اولین بار بود که یک فلسطینی میتوانست
شرایط آتشبس را به اسرائیل تحمیل کند. یعنی اسرائیلی که قرار بود بزرگتر
شود، کوچک و کوچکتر میشود.
از لبنان و غزه هم عقبنشینی کرد و
الان در کرانه باختری دیوار میسازد. البته ما با این دیوار ساختن مخالفیم و
محکوم هم میکنیم؛ ولی معنایش این است که تا آن طرف دیوار خودش را در
جهان محدود کرده است، پس ما در جهان در حال پیشرفت هستیم. یک وقتی آقای سید
حسن نصرالله میگفت اگر اسرائیل خطایی مرتکب شود حیفا را میزنیم و بعد
گفت اگر جنگی دربگیرد هیچ جای سرزمین اشغالی امن نیست. اخیرا گفته است
اگر درگیری شود کریات شیمونه تا بندر ایلات را میزنیم. بندر ایلات در
دریای سرخ و خلیج اردن و عقبه قرار دارد.
الان دیگر سلاح متعارف
اسرائیل تهدید نیست و اسرائیل پرچم استکبار است و برای همین است که هر وقت
ضعیف میشود، همه استکبار جمع میشوند تا او را کمک کنند. الان برای همین
است که اسرائیل این قدر روی قضیه اتمی ما حساس است. اسرائیل فکر میکند اگر
ما به آستانه تولید سلاح اتمی برسیم این یعنی اینکه دیگر سلاح اتمی
اسرائیل هم تهدید نیست.
الان هر چه میگذرد غرب کمتر حاضر است برای
اسرائیل هزینه کند. چرا اوباما قضیه حمله به سوریه را به کنگره داد؟ چرا
انگلیسیها که میدانند تضعیف و بمباران سوریه یعنی منفعت اسرائیل ولی
پارلمان آنها رای نمیدهد، این خیلی مهم است. اسرائیل وجودش دلیل داشته و
آن هم میادین نفت و آبراههایی که نفت را به مرکز صنعت دنیا منتقل میکند،
یعنی همان نیل تا فرات، از باب المندب و کانال سوئز تا تنگه هرمز. اینها
نیل تا فرات را یک جنبه مذهبی به آن دادند و روی پرچم طراحی کردند ولی الان
به ناچار از آن دست برداشتهاند.
الان سر وجودشان بحث است و اینکه
دلیل وجودشان دارد از بین میرود. از پس سلاح متعارفشان حزبالله و حماس
برمیآید و بمب اتمیشان و سلاح راهبردیشان هم اگر ایران به قول خودشان به
آستانه تولید برسد دیگر تمام است و دلیل ندارد که غرب از اسرائیل پشتیبانی
کند و به همین دلیل محبوبیت اسرائیل برای غرب روز به روز کمتر میشود. یک
وقتی بود که غربیها فکر میکردند اسرائیلیها مظلوم و فلسطینیها ظالم
هستند علیرغم اینکه خودشان این همه جنایت کردند. وقتی میخواستند اسرائیل
را ایجاد کنند میآمدند و فقط دو نفر را زنده میگذاشتند تا بروند برای
بقیه تعریف کنند.
در جنگ ۱۹۴۸ حدود ۸۵۰ هزار فلسطینی را اخراج
کردند و الان ۵/۵ میلیون فلسطینی در خارج از کشورشان آواره هستند. پس
اسرائیل دارد هر روز ضعیفتر میشود. بلاشک با تکیه بر خداوند متعال کار
عظیمی در حوزه دیپلماسی شده است که با کمک افراد مومن و معتقد صورت گرفته
است.
* اگر در جمهوری اسلامی ایران با فساد
مدیریت در سطوح بالا و پایین مبارزه قاطع صورت نگیرد آیا میخواهیم به
عنوان قدرت برتر منطقه باقی بمانیم؟- نه نمیتوانیم باقی
بمانیم. این قانون خداوند نیست که اگر ما فاسد باشیم باقی بمانیم و نرید ان
نمن علی الذین استضعفوا فیالارض و نجعلهمالائمه و نجعلهم الوارثین. باید
جنس، جنس مستضعفین باشد و اعتقاد به امام زمان(عج) با فساد و دزدی و
رشوهخواری جمع نمیشود. برای همه اینها عذاب الیم هم در این دنیا و هم در
آن دنیا در نظر گرفته شده است.
اصلا علت سقوط نظامهای دنیا فساد و
رشوهخواری بوده است. اگر ما هم خدای ناکرده این اشتباه را بکنیم، شکی
نیست که ساقط میشویم؛ چرا که خداوند با کسی قوم و خویشی ندارد. اینها
قوانین طبیعت است. اینکه انگیزه هر کار باید خدایی باشد برای همین است.
*
در خبرها آمده بود که کودتاچیان مصری در حال طرحریزی برای حمله به رفح
فلسطین اشغالی برای پاکسازی آن از وجود تروریستها یعنی حماس میباشند. فکر
میکنید این طرح اجرایی میشود؟- این نظامیها همان پول
حرام آمریکاییها را خوردهاند که هر ساله ۵/۱ میلیارد دلار به ارتش مصر
میدهد که از بالا تا پایین ارتش را فاسد کند. اینها حتما همانهایی هستند
که رفح را محاصره کردهاند اینها همپیمانان آمریکا و اسرائیل هستند و رفح
تنها گذرگاهی است که میتوانند از آن بهرهبرداری کنند و اسرائیل روی آن
کنترلی ندارد و اینها سگ پاسبان اسرائیلی - آمریکایی شدهاند و فلسطینیها
را اذیت میکنند. الان به بهانه اینکه اخوان را فراری داده و به آنجا
بردهاند، این بساط را فراهم کردهاند.
* در صورت حمله آمریکا و انگلیس به سوریه واکنش ایران چه خواهد بود؟ آیا امکان درگیری مستقیم نظامی وجود دارد؟-
با ما وجود ندارد؛ ولی توانایی خیلی خوبی در سوریه ایجاد کردهایم. الان
این امکان هست که در سوریه با موشکی که سوخت آن جامد است و اهداف خودش را
دقیق میزند همه مجتمعهای صهیونیستنشین را بزند. شک نکنید که این توانایی
را دارد و ما کارمان را در سوریه انجام دادهایم. از نظر راهبردی و هم از
نظر بسیج و نیاز نیست که درگیر شویم.
* گفته
میشود که روسیه گفتار خود در مورد سوریه را نرم کرده است و ظاهرا
توافقهای پشت پردهای علیه سوریه انجام داده است. نظر خود را در این زمینه
بفرمایید.- روسیه تا به حال چنین موضعی نداشته است و شایعه
است؛ قضیه سوریه برای روسیه خیلی مهم است. آن هم به دو دلیل؛ اول اینکه
اصلا روسیه با قضیه سوریه دوباره زنده شد. نقش ابرقدرتی روسیه در جهان
علیالخصوص بعد از لیبی صفر شد. خود روسیه به قطعنامهای رای داد که از آن
قطعنامه غربیها استفاده کرده و به لیبی حمله کردند و هیچ نقشی دیگر نداشت.
بعد از ایستادگی ملت سوریه و پشتیبانی ایران از سوریه، روسیه و
چین توانستند یک وتوی موثر انجام دهند و حتی روسیه محل حل و فصل قضایای
سوریه شد و مرکل و کری و نتانیاهو و کامرون به آنجا میروند و جالبتر
اینکه پوتین هم کناری ایستاده و لاوروف جواب اینها را میدهد و اینگونه
روسیه به عنوان یک عنصر موثر بینالمللی نقش مهمی پیدا کرده است. چیزی که
در قضیه لیبی نبود.
دوم اینکه بنادر روسیه در عرض سال چندین ماه
منجمد است و از دریای سیاه هم که کشتی جنگی میخواهد گذر کند از تنگههای
بسفر و داردانل باید بگذرد که در اختیار یک کشور عضو ناتو یعنی ترکیه است و
از طرفی هرکس در این منطقه حاکمیت نداشته باشد نمیتواند بر جهان حاکمیت
کند. مدیترانه مهم است به خاطر اینکه کشورهای مهم جهان اطراف آن قرار
دارند.
ناوگان روسیه تنها بندری که دارد ترتوس است که اگر این را
از دست بدهد برای او زندگی خیلی سخت میشود. تعدادی از تروریستهای سوریه
از جمهوریهای چچن میآیند که سرکوبی اینها برای روسیه مهم است و تعدادی هم
از جمهوریهای جدا شده مثل قزاقستان و ترکمنستان و تاجیکستان میآیند که
آن هم مهم است. از طرفی تروریسم پدیده زمان و منطقه ماست و مسئله تاکتیکی
نیست و مسئله راهبردی است. غرب متوجه نیست و اینگونه از طریق مذاکره با
آنها خودش را بدبخت میکند.