انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

دکتر رجبی دوانی در جلسه هفتگی انصار حزب‌الله مطرح کردند

از بت شدن برخی خواص تاافتضاح بزرگ دولت سازندگیاز بت شدن برخی خواص تاافتضاح بزرگ دولت سازندگی

امروز برخی از اینها به نوعی آمده‌اند تا مقابل ولایت وزن‌کشی کنند. فکر کرده‌اند انتخاباتی صورت گرفته و قضایا به کام آنها رقم خورده است و لذا این دروغی که به حضرت امام(ره) نسبت دادند تحت عنوان اینکه آن حضرت با حذف شعار «مرگ بر آ‌مریکا» موافق بودند در همین راستاست....

 

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه، محقق و پژوهشگر در جلسه هفتگی انصار حزب‌الله با موضوع "آزمون ولایتمداری در پیچ سرنوشت ساز تاریخ" به سخنرانی پرداختند که متن کامل آن تقدیم می شود:


آزمون ولایتمداری؛ سنّتی الهی


در سنت‌های الهی یک امر مسجّلی وجود دارد و آن امتحاناتی است که خداوند از امت‌ها بخصوص آنان که ادعای ایمان دارند به عمل می‌آورد. این سنت لایتغیر است. بنده معتقدم برای امت‌هایی که توانسته‌اند به مرحله‌ای برسند که در ضمن ایمان آوردن به خداوند دارای حکومت شوند و حاکمیت دین بر دنیای مردم مسجل شده امتحان‌ها سنگین‌تر است که مهمترین آن آزمون ولایتمداری است.

از پیشینیان ،بنی‌اسرائیل بارها مورد آزمون الهی قرار گرفتند و چون در این امتحانات سربلند شدند، خداوند به آنان پاداشی عطا نمود که هرگز به خواب هم نمی‌دیدند. آنان را از ظلم و فشار فرعونیان نجات داد و فرعون و فرعونیان را نابود کرد. ابرهایی بر سر اینها در صحرای سوزان سینا سایه افکند، همچنین غذاهایی از عالم بالا در اختیار اینها قرار گرفت و همین‌طور ۱۲ چشمه آب جوشان و زلال در اختیار دوازده قبیله بنی‌اسرائیل قرار گرفت.

اینها از جمله پاداش‌هایی بود که خداوند به دلیل سربلندی در امتحان الهی به آنان عطا نمود. منتها مهمترین امتحان، امتحان ولایت بود.

آزمون ولایتمداری بنی‌اسرائیل

لذا وقتی حضرت موسی(ع) حاکمیت پیدا کرد و خداوند امتحان ولایت از بنی‌اسرائیل به عمل آورد، اینهایی که در امتحانات قبلی موفق شده بودند در این آزمون مردود شدند که تاوان بسیار سنگینی هم پرداختند. حضرت موسی(ع) به برادرش هارون فرمود، جانشین من در میان مردم باش و خود او به میقات الهی رفت و بنا بود که ۳۰ شب در آنجا باشد و در غیاب او ولایت با هارون باشد. البته مردم درست عمل کردند. ولی حضرت موس گفته بود که من ۳۰ شب به میقات می‌روم ولی خداوند ۱۰ شب دیگر تمدید کرد و مردم هم خبر نداشتند و هارون هم نمی‌دانست. چون حضرت موسی ۱۰ شب دیر کرد، مردم دچار تزلزل شدند و دور ولایت را رها کردند و به دنبال سامری رفتند و گوساله او را به جای خدای موسی و هارون پذیرفتند!

حضرت موسی که آمد ناراحت شد و مردم وقتی موسی را دیدند دوباره متحول شدند. ولی وقتی در امتحان ولایتمداری مردود شدند حتی اگر بعد هم بخواهند جبران کنند باید تاوان آن را بپردازند. حضرت موسی(ع) دستور داد در اجرای فرمان خداوند که «فاقتلوا انفسکم» است ، باید صورت‌های خویش را بپوشانند و شمشیر برکشند و یکدیگر را بکشند و این چنین نیز شد و بیش از ۷۰ هزار از بنی‌اسرائیل کشتار شدند تا اینکه خداوند از گناه آنها درگذشت. ولی تمام نعمت‌ها از آنان گرفته شد و موسی و هارون را هم از دست دادند و به بدبختی افتادند و این در حالی بود که توبه کرده بودند!

آزمون ولایتمداری امت اسلام

همین آزمون برای امت اسلام پیش آمد؛ رسول اکرم(ص) بعد از ۲۳ سال زحمت و رنج که برای تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام متحمل شد، مأمور شد مهمترین امر رسالت خویش یعنی ولایت اهل بیت(ع) را برای مردم ابلاغ کند. آیه «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک...» نازل شد. اهمیت ولایت به قدری بالاست که پیامبر بزرگوار اگر ولایت امیرالمؤمنین(ع) را اعلام نمی‌کرد، رسالتش ناتمام می‌ماند و همه زحمات او از بین می‌رفت و از این روست که ما عید غدیر خم را بالاتر از مبعث می‌دانیم؛ چرا که مبعث منوط به ولایت امیرالمؤمنین(ع) است و بدون ولایت اسلام پذیرفتنی نیست.

کما اینکه وقتی پیامبر ولایت حضرت امیر را اعلام کرد و از مردم بیعت گرفت، رو به آسمان کرد و گفت: خدایا، آیا این رسالت را انجام دادم که در پاسخ آن حضرت، آیه اکمال یعنی «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» نازل شد.خداوند با ولایت امیرالمؤمنین(ع) اسلام را کامل و نعمتش را بر بشر تمام کرد و با ولایت ایشان خداوند راضی شد که اسلام دین مردم باشد.

پس بدون ولایت حضرت علی(ع) اسلام پذیرفتنی نیست؛ یعنی همان چیزی که امروزه در کشورهای عربی شاهدیم. به نام اسلام قیام کردند منتها راه را گم کردند؛ چون به ولایت اهل بیت(ع) اعتقاد ندارند. فکر کردند با صرف وجود قرآن و ادعای پیروی از سنت و سیره پیامبر می‌توانند راه نجات را پیدا کنند.

در مصر انگیزه مردم اسلامی و مذهبی بود و دولت به اصطلاح انقلابی مدعی اسلام‌گرایی دوام نیاورد؛ چون به بیراهه رفت. اینها به جای اینکه آمریکا و اسرائیل را دشمن اصلی خود بدانند، با تشیع درافتادند!

نتایج دوری از ولایت ائمه(ع)

مرسی دشمن اصلی خودش را شیعه قرار داد و شاهد بودیم زمانی که به ایران آمد، عمداً در سخنرانی سیاسی خود نام خلفای غاصب ثلاثه را مطرح کرد تا به پایگاه تشیع دهن‌کجی کرده باشد و آمریکا و اسرائیل و سلفی‌ها را خوشحال کرده باشد.
پیروان همین فرد در مصر شحاته مظلوم را همزمان با شب ولادت امام زمان(عج) به جرم شیعه بودن قطعه قطعه کردند.

همچنین در لیبی قذافی را کنار زدند ولی دولتی که جایگزین قذافی شده است، روی او را در نوکری آمریکا و استکبار سفید کرده است و همین دولت به اصطلاح انقلابی‌شان در دشمنی با انقلاب اسلامی اعلام کرد که اگر آمریکا تصمیم گرفته که ایران را از بازار نفت محو کند، ما همراه با عربستان به قدری تولید نفت را بالا می‌بریم که جبران شود و یا این جنایتکاران پلید تکفیری در سوریه را ببینید که به چه وضعی افتاده‌اند! جنایاتی می‌کنند که قرآن از اینها تبری می‌جوید.

مفتی‌های خبیث اینها به عنوان آخوندهای مکتبی فتاوایی می‌دهند که آبرویی برای اسلام نگذاشته‌اند. اینها با فضیحت تمام فتوا دادند که دختران مسلمان عرب بروند و در پوشش جهاد نکاح در اختیار آن جنایتکاران تروریست قرار گیرند و این در حالی است که جهان غرب که خودش در فساد و تباهی غوطه‌ور است از کار اینها متعجب شده‌اند!

اینها حتی گستاخی را به جایی رسانده‌اند که فتوا داده‌اند زن متأهل هم می‌تواند در این جهاد نکاح! شرکت کند. این نتیجه دوری از ولایت است که به ورطه سقوط کشانده شده‌اند. اگر اندک وجدان بیداری در بین اهل تسنن وجود داشته باشد و این عظمت و مترقی بودن آیین ولایت و اهل بیت(ع) را با عملکرد مفتی‌های خودشان مقایسه کنند به این نتیجه خواهند رسید که جایگاه حق کجاست. ولی کجاست آن بصیرت و وجدان بیدار که بخواهد دنبال حق باشد و به حقیقت برسد.

مردودی امت اسلام در امتحان ولایت پس از پیامبر(ص)

مردم در زمان پیامبر زحمات و رنج‌های زیادی را متحمل شدند و هجرت‌ها و جهادهای سنگین را پشت سر گذاشتند و در آن امتحانات موفق بودند اما امتحان نهایی آنها باقی مانده بود و آن امتحان ولایت اهل بیت(ص) در غدیر خم بود که پیامبر به اذن خداوند علی(ع) را معرفی کرد و مردم هم بیعت کردند اما بعد از رحلت پیامبر(ص) اینها در آزمون ولایتمداری ثابت قدم نبودند و اکثریت قاطع جهان اسلام مردود شدند و تنها ۱۲ نفر نمره قبولی گرفتند و با امیرالمؤمنین(ع) باقی ماندند.

لذا این امت باید تاوان پس می‌داد و بزرگترین تاوان آنها هم این بود که از ولایت اهل بیت(س) محروم ماندند. امام زمان(عج) که ظهور می‌فرمایند و دنیا را متحول می‌کنند به غیر از قلع و قمع ظلمه که جنبه سلبی مأموریت امام(ع) است در جنبه ایجابی علم آنچنان پیشرفت می‌کند؛ علمی که دارای ۲۷ حرف است و تا قبل از ظهور فقط ۲ حرف آن در اختیار بشر قرار گرفته است. و چنان رفاه در کنار معنویت برای مردم جهان ایجاد می‌شود که همه به این عظمت خیره می‌شوند.

پیامبر(ص) مردم عرب را در شبه جزیره از جاهلیت بیرون آورده بود،لذا وظیفه علی(ع) این بود که اسلام را انتشار دهد، ولی درست در این موقعیت و پیچ مهم که می‌توانست تاریخ بشریت را دگرگون کند، در آن آزمون اکثر مردم مردود شدند و فرصت طلایی را از دست دادند و گر نه اگر علی(ع) جای پیامبر را گرفته بود کاری را که امام زمان(عج) در آخرالزمان می‌خواهند انجام دهند آن بزرگوار و فرزندان ایشان کرده بودند و چنان نبود که فقط مردم آخرالزمان از برکات اهل بیت(س) بهره‌مند شوند، بلکه قرار بود از این برکات در طول تاریخ اسلام بهره گیرند.

حاکمیت ظلمه و محرومیت از برکات ائمه(ع)؛تاوان ولایت‌ناپذیری

آنچنان این عدم ولایت‌پذیری ضربه زد که ائمه ۲۵۰ سال در خدمت مردم بودند ولی آنها خویش را از آن بزرگواران محروم کرده بودند. نتیجه اینکه وقتی اهل بیت کنار زده شدند، خلفای غاصب که فهم کافی نسبت به تعالیم الهی و قرآن ندارند جایگزین شدند و لذا اسلام از نظر جغرافیایی گسترش پیدا کرد در حالی که از جنبه معنویت تهی بود.
اگر امیرالمؤمنین بعد از پیامبر(ص) روی کار آمده بود با سلوک خود و رفتار و اخلاق مسلمان‌ها اسلام را آنچنان منتشر می‌کرد که شاید حتی خونی از بینی یک نفر هم نمی‌آمد، اما وقتی خلفا قدرت را به دست گرفتند به نام اسلام و فتوحات مسلمین کشتار کردند.

آنها حمله می‌کردند فقط به قصد اینکه بتوانند غنیمت به دست آورند و «احدی الحسنیین» آنها یعنی یا پیروزی اسلام و یا شهادت در راه خدا در دوران خلیفه دوم عوض می‌شود! وقتی مردم را تشویق به حمله کردن و جنگ با ایران می‌کند، به آنها گنج‌های خسروان ایران و سرزمین‌های مرغوب عراق را وعده می‌دهند و ارزش‌ها اینچنین عوض می‌شود و عالم اسلام ضربه می‌بیند.

ما باید خداوند را سپاسگزار باشیم که به لطف ایزد در روزگاری زندگی می‌کنیم که نظام مقدس ولایت حاکم است و البته این نعمت بسیار عظیم بود و خداوند هم ما را آزمود؛ چرا که در انقلاب از نایب امام زمان پیروی کردیم و پاداش پیروزی انقلاب اسلامی را نصیبمان کرد. نعمتی که در دوران ۲۵۰ ساله حضور ائمه معصومین حاکم نشد ولی در عصر ما حاکم شد و لذا باید امتحان می‌شدیم که آیا لایق آن هستیم. با دفاع مقدس امتحان شدیم و الحمدلله در این آزمون بزرگ مردم ما سربلند بیرون آمدند و دوباره با فتنه سال ۷۸ و فتنه بزرگتر سال ۸۸ آزمون شدیم.

فتنه ۸۸؛ آزمون بزرگ ولایتمداری و سربلندی مردم بصیر ایران

یقیناً عرض می‌کنم که سال ۸۸ آزمون بزرگ ولایتمداری بود و مردم بصیر ایران در این آزمون سربلند بیرون آمدند، ولی بسیاری از خواص و نخبگان ما مردود شدند. منتها بصیرت ولایی مردم ما موجب شد به جای اینکه از نخبگان و خواص خط بگیرند و بر خلاف دوران ائمه که مردم از خواص خط می‌گرفتند علی‌رغم فشارهای سنگین اقتصادی که به جهت سیاست‌های غلط مسئولان در دولت‌های پی در پی کمرشان خم شده بود این خرابکاری‌ها را به نام اصل نظام نگذاشتند و ساحت ولایت را پاکتر از این چیزها دانستند و در دفاع از ولایت به عرصه آمدند که این در تاریخ بی‌سابقه است و به لطف الهی نظام ما ماندگار شد.

امروز به برکت تشکیل نظام ولایت یک پیچ تاریخی بزرگ پدید آمد که اسلام بعد از قرن‌ها به‌ محاق رفتن، دوباره در عرصه جهانی رو آمد و این به برکت دفاع مردم و حماسه دفاع مقدس بود. اسلامی که قرن‌ها بود به حاشیه رانده شده بود و کشورهای اسلامی چنان مرعوب غربی‌ها شده بودند که کسی از دیانت دم نمی‌زد، به برکت انقلاب ما اسلام در سطح جهان حرف برای گفتن داشت.

بهانه بودن همه دشمنی‌های غرب با ایران اسلامی

این دشمنی‌هایی که غرب با ما دارد، همه بهانه است، اینها روی تمدن اسلام و مسلمین کار کرده‌اند و می‌دانند که اگر جمهوری اسلامی به حال خود گذاشته شود و برای آن مزاحمت و سنگ‌اندازی نکنند، می‌تواند عظمت اسلام را به مراتب بیش از آنکه در قرن‌های گذشته داشت در عصر امروزی احیا کند و اگر چنین شود غرب به حاشیه رانده خواهد شد و چیزی برای گفتن نخواهد داشت.

حالا متأسفانه بعضی از ساده‌دلان و مدعیان سیاست فکر می‌کند با امتیاز دادن و کرنش کردن در مقابل غرب می‌توانند جلوی تهدیدات آنها را بگیرند، در حالی که حضرت امام خمینی(ره) برای ما راه را مشخص فرمودند که اگر یک قدم در مقابل این جهانخواران عقب بنشینید، آنها ده قدم جلو می‌آیند و در این شکی نیست.

امروز، عظمت جمهوری اسلامی در دنیا طنین‌افکن شده است و دنیای اسلام امیدوار شده که می‌تواند دوباره به اسلام برگردد و اگر مسلمانان در این پیچ تاریخی از گذشته عبرت گرفته و با جمهوری اسلامی که تنها نظام با حاکمیت اسلامی است همراهی کنند می‌توانند بر دشمنان فائق آیند.

همانطورکه حضرت آقا تأکید داشتند امیدوارم بیداری اسلامی منجر به تشخیص راه درست شود و حرکتی که آغاز شده و الان به انحراف کشیده شده به مسیر اصلی خویش بازگردد.

آزمون بزرگ و سرنوشت‌ساز علمای اهل تسنن در عصر حاضر

علمای اهل تسنن که صفوف خودشان را از سلفی‌ها جدا می‌کنند امروز در یک آزمون بزرگ تاریخی قرار گرفته‌اند. باید تشخیص بدهند که صلاح امت اسلامی چیست؟ مگر حجر بن عدی صحابی پیامبر(ص) نبود؟ ابن اثیر در کتاب خودش راجع به حجر بن عدی می‌گوید او مستجاب‌الدعوه بود، وقتی معاویه لعنت‌الله علیه او را به شهادت رساند، چنان در جامعه پیچید که صدای عایشه هم درآمد و عایشه‌ای که دشمن حضرت علی(ع) بود به معاویه خرده گرفت که به چه حقی صحابی پیامبر را کشته است در صورتی که می‌دانست حجر به خاطر امیرالمومنین(ع) شهید شده است.

معاویه آن جنایت را مرتکب شد و امروز به ما می‌گویند حق ندارید به معاویه توهین کنید! چرا که او صحابه پیامبر است!

الان قبر مطهر حجر بن عدی را به نام تسنن و پیروی از مکتب خلفا شکافته‌اند در حالی که نبش قبر یک مسلمانی ولو فاسق باشد حرام است؛ ولی چون حجر بن عدی برای شیعه مقدس است، حاضر نشدند این اهانت را محکوم کنند. شبکه‌های تلویزیونی ما مثل العالم و غیره به زور میکرفون جلوی علمای اهل سنت گرفته تا این کار را محکوم کنند.

در صورتی که خود آنها باید اعلامیه بدهند و محکوم کنند. اینکه خبرنگار تلویزیون جلوی آنها برود و در این باره سوال کند، طبیعی است که آنها می‌گویند ما محکوم می‌کنیم. اینکه فایده‌ای ندارد.

بنابراین عالم اسلام و به خصوص تشیع امتحان خویش را در این پیچ تاریخی به خوبی داده و سربلند بیرون آمده، ولی اهل تسنن اگر امروز درست عمل نکنند باعث به محاق رفتن اسلام تا قیام امام زمان(عج) خواهند بود که گناهی عظیم و نابخشودنی است؛ چرا که پروردگار یک فرصت طلایی در اختیار اینها قرار داد و اینها حاضر نشدند از این فرصت برای اعتلای اسلام بهره گیرند.

دنیاطلبی‌ و قدرت‌طلبی برخی خواص داخلی؛ریشه رد شدنشان در آزمون ولایتمداری است

در داخل کشور توده‌های بصیر و مردم بافضیلت ما خوب امتحان دادند و سربلند بیرون آمدند اما برخی از خواص و چهره‌هایی که بعضا در زمان حضرت امام(ره) چه قبل و چه بعد از انقلاب و چه در حیات آن حضرت سوابق خوبی داشتند و خدمتها کرده بودند، اما اینها به علل گوناگون از قبیل دنیا‌طلبی و قدرت‌طلبی و بت شدن منجر شد به این که در اخلاق و رفتارشان از خدا دور شدند و فراموش کردن آخرت در آنها مشاهده شود. اینها در آن آزمون بزرگ ولایتمداری به خصوص در فتنه ۸۸ نتوانستند نمره قبولی بگیرند؛ بلکه پا به پای فتنه‌گران باعث وارد آمدن ضرباتی به نظام ولایی شدند.

ضربه زدن به نظام ولایت، گناه عظیم نابخشودنی است. بنده در هفتم تیر ۸۸ مقاله‌ای با عنوان «آزمون بزرگ الهی» نوشتم و گفتم انتخابات سال ۸۸ امتحان بزرگی برای آزمون میزان ولایتمداری مردم و نخبگان بود و توده‌های مردم پیروز شدند؛ چرا که اصل را ولایت قرار دادند و گفتند هرکس با ولایت همراه است ما با او هستیم و این برخلاف روش مذموم مسلمانان صدر اسلام و دوران ائمه علیهم‌السلام بود که آ‌نجا مردم به خواص نگاه می‌کردند، خواصی که عموما با اهل‌بیت علیهم‌السلام مشکل داشتند و همراهی نمی‌کردند.

ولی توده‌های بصیر ما میزان و ملاک را خود ولایت قرار دادند و فریب آن آقای مجتهد و یا استاد دانشگاه و یا منسوب به فلان بیت محترم را نخوردند. البته اینها برای ما ارزش است منتها تا جایی که با ولایت همراه باشند، اگر با ولایت فاصله گرفتند هیچ اعتباری ندارند. این را مردم خوب درک می‌کنند لذا نظام حفظ شد.

این ولایتمداری در تاریخ بی‌سابقه است. ولی برخی خواص و نخبگان خراب کردند و کسی که به نظام ولایت آسیب رسانده باشد ضربه به امام زمان(عج) و اهل‌بیت(ع) رسانده است.

معتقدم امروز برخی از اینها به نوعی آمده‌اند تا مقابل ولایت وزن‌کشی کنند. فکر کرده‌اند انتخاباتی صورت گرفته و قضایا به کام آنها رقم خورده است و لذا این دروغی که به حضرت امام(ره) نسبت دادند تحت عنوان اینکه آن حضرت با حذف شعار «مرگ بر آ‌مریکا» موافق بودند در همین راستاست.

حضرت امام(ره) شوروی ملحد و کمونیست را شیطان بزرگ نخواند؛ بلکه آمریکا را این‌گونه خطاب کرد، آیا این پذیرفتنی است که بگوییم باید با شیطان دست دوستی بدهیم و با او کنار بیاییم؟ این چه دروغی است؟ این طرز تفکر غلطی است که در زمان حاکمیت دولت سازندگی، رئیس جمهور وقت (هاشمی رفسنجانی) تصور می‌کرد، با امتیاز دادن چیزی به دست می‌آوریم!

افتضاح بزرگ دولت سازندگی

بحث نرمش قهرمانانه را حضرت آقا در دو مقطع مطرح کردند یکی زمان دولت سازندگی و دیگری زمان فعلی که دولت مدعی تدبیر و امید است. در دوره سازندگی، زمانی مطرح شد که اینها به آمریکایی‌‌ها امتیاز می‌دادند. ما در آن سالها شاهد التهاب در جهان بودیم و تعدادی آمریکایی و انگلیسی و آلمانی در لبنان توسط مردم مظلوم و زجردیده این کشور به گروگان گرفته شده بودند.

همین دولت سازندگی و رئیس آن برای اینکه به آمریکایی‌ها امتیاز بدهد، اعلام کردند ما حاضریم از نفوذ خودمان در لبنان استفاده کنیم و گروگانهای شما را آزاد کنیم و این در حالی بود که ۴ گروگان ما (جاویدالاثر احمد متوسلیان و یاران او) در دست فالانژها و اسرائیلی‌ها بودند و اینها به مردم مظلوم لبنان فشار وارد کردند و گروگانهای غربی بدون اینکه حتی خبری از گروگانهای خودمان در آ‌نجا شود، آزاد شدند. این افتضاح بزرگ در کارنامه دولت سازندگی (هاشمی رفسنجانی) هست؛ ولی تاکنون کسی به آن نپرداخته است.

همان موقع معاون پارلمانی رئیس جمهور دولت سازندگی (مهاجرانی) که بعدا وزیر ارشاد دولت اصلاحات شد و الان در لندن فراری است، عنوان کرد که باید با آمریکا رابطه داشته باشیم که حضرت آقا در چنین موقعیتی که دولت وقت می‌خواست به آمریکا امتیاز یک‌طرفه بدهد، می‌فرمایند حداقل «نرمش قهرمانانه» باشد و اگر می‌خواهید امتیاز بدهید، باید دو امتیاز به دست آورید. ولی اینها به آمریکا باج دادند و گروگانهای غربی آزاد شدند و بدون اینکه حتی کوچکترین خبری از این مردان خدا (متوسلیان و یارانش) شود.

بی‌تبدیری دولت مدّعی تدبیر!

الان هم این دولت فکر می‌کند با مذاکره و یک مقدار عدول از شعارهای انقلابی می‌تواند از فشارهای دشمن کم کند. البته من تعجب می‌کنم که این چه تدبیری است که این دولت از خودش نشان می‌دهد که در مقابل دوربین‌های آنان اعلام می‌کند وضع اقتصادی ایران وحشتناک‌تر از آن چیزی بود که ما تصور می‌کردیم(!) و همین باراک اوباما سوءاستفاده می‌کند و می‌گوید: معلوم است که فشارهای ما موثر بوده که مجبور شدند بیایند مذاکره کنند.

همین طور شب آن روزی که در ژنو مذاکره انجام شد، می‌گویند ما کشور را با یک خزانه خالی تحویل گرفتیم! ان‌شاءالله که آگاهانه نباشد؛ ولی دشمن احساس می‌کند که ما دست تسلیم را بالا برده‌ایم. حالا هرچه قدر هم که از دولت آقای احمدی‌نژاد ناراضی باشید، نباید در نیویورک در بوق و کرنا کنید تا دشمن درصدد باج‌گیری از ما برآید.

حضرت آقا در مورد نرمش قهرمانانه به دولت می‌فرماید اگر فکر می‌کنید می‌توانید از طریق مذاکره کاری از پیش ببرید، بنده مخالفتی ندارم ولی اگر امتیاز می‌دهید، سعی کنید دو امتیاز از طرف مقابل بگیرید. اگر ما امتیازی بدهیم بدون اینکه چیزی به دست بیاوریم یعنی باج داده‌ایم و باختیم. مسئولین ما نباید فکر کنند که فقط باید امتیاز یکجانبه بدهیم.

الان مملکت ما به لطف الهی از جنبه کلی پیروز است چون مردم امتحان ولایتمداری خویش را خوب داده‌اند. اما مسئولان ما باید در این آزمون خود را نشان بدهند که آیا این توان و بصیرت را دارند که بتوانند با خط گرفتن از رهبر معظم انقلاب از این پیچ تاریخی و بدون هزینه یا با هزینه خیلی کم عبور کنند.

هم‌عرض دانستن خود با رهبری سبب دوری از ولایتمداری

اعتقاد بنده این است و یقین دارم که خداوند خود راه‌های هدایت را در مسیر حضرت آقا قرار داده و آن بزرگوار را به خوبی هدایت می‌کند و حضرت امام زمان ارواحنافداه توجهاتش را به ایشان دارد و اگر چنین نبود در سال ۸۸ و آن توطئه همه‌جانبه‌ای که برای آن ۲۰ سال کار شده بود تا نظام ولایت سرنگون شود، فتنه‌گران موفق شده بودند.

مسئولین ما نباید به خود اجازه بدهند که بگویند در عرض رهبری من هم نظر دارم! ما مدعی نیستیم که آن بزرگوار معصوم هستند اما نشان داده شده که خداوند راه‌های هدایت و صراط مستقیم را پیش پای ایشان گذاشته است؛ روند حوادث این را نشان داده است. اصلا لازمه ولایتمداری اطاعت محض است. اگر من بگویم در مقابل ولایت نظری دارم ممکن است نظر علمی و محکمی باشد ولی از ولایتمداری دور است.

پرسش و پاسخ
* باتوجه به مسائل مطرح شده در مورد مرسی، آیا شما وهابیت را با اهل تسنن در یک جبهه می‌بینید؟
- الان اهل تسنن در معرض یک آزمون بزرگ است و خودشان را با وهابیت در یک جبهه نشان می‌دهند؛ چون مسیر خویش را جدا نکردند و دشمنی‌های وهابیت با شیعه را محکوم نمی‌کنند. البرادعی در زمان حکمرانی مرسی در عدم صلاحیت مرسی می‌گوید: این چه آدمی است که می‌خواهد رئیس جمهور مصر باشد در حالی که ده‌ها میلیون شیعه را در دنیا با عبارت نجس یاد کرده و توهین می‌کند؟! اینها دقیقا همان حرف وهابیت را می‌زنند. بنابراین اهل تسنن باید صفوف خود را از اینها جدا کنند وگرنه در این آزمون بزرگ زمانه مردود می‌شوند.

الان ۳۴ سال است که جمهوری اسلامی به خاطر قدس که به دست مسلمانهای سنی است هزینه می‌دهد در حالی که سران کشورهای سنی با اسرائیل ساخته‌اند. امیر قطر دستش در دست شیمون‌پرز و وزیر خارجه اسبق اسرائیل است. آن وقت جمهوری اسلامی و حزب‌الله مظلوم لبنان برای فلسطین سنی هزینه و شهید می‌دهد ولی همین حماس بی‌معرفت علیه حزب‌الله موضع می‌گیرد(!) حماسی که پایگاهش در سوریه بود تا دری به تخته خورد و مرسی در مصر روی کار آمد، خالدمشعل بی‌و‌جدان پرچم انقلاب سوریه و معارضین را بالا برد(!) چقدر نمک‌نشناسی و ناسپاسی که تا قبل از این هیچ جایی در دنیا به جز سوریه و ایران اینها را تحویل نمی‌گرفتند ولی اینها فوری مقرشان را به مصر و قطر بردند و با نوکر اسرائیل همراهی کردند!

* اتفاقات و حوادث امروز در جهان را تا چه حدی با حوادث قبل از ظهور مرتبط می‌دانید؟

- البته ظهور و مهدویت یک امر تاریخی نیست. یعنی اتفاق نیفتاده که ما بتوانیم براساس اسناد و مدارک راجع به آن قضاوت کنیم، بلکه به آینده مربوط است. اطلاعات ما هم در قالب حدیث است. حدیث هم تخصص پیچیده‌ای می‌طلبد و کار هرکسی نیست؛ چرا که سند و متن حدیث باید بررسی شود اما آن مقداری که بنده در کتب بزرگان دیدم مواردی ذکر شده که قابل تطبیق با وضعیت امروز است. اگر صد درصد نگوییم که همین است ولی امیدوارم که چنین باشد.

حضرت امام صادق(ع) درحدیث عجیب و تکان دهنده‌ای در مورد نشانه‌های ظهور می‌فرماید: وای بر عرب و بلایی که بر سر عرب در آخرالزمان می‌آید. بعد مناطقی را نام می‌برد از جمله یمن و عراق و حمص و حلب و دمشق و مصر که چگونه کشتار‌ها پدید می‌آید. ولی به لطف الهی در این احادیث هیچ اشاره‌ای به ایران نیست و این به برکت نظام ولایی است که در کشورمان حاکم است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد