انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

دکتر علیرضا زاکانی نماینده مجلس در جلسه هفتگی انصارحزب‌الله:

باید از موضع انقلابی‌گری خویش، عدالتخواهی را با عقلانیت و آرمانگرایی را با واقع‌بینی دنبال کنیم، دقت کنیم که چگونه می‌توانیم این پیام را به جامعه منتقل کرده و جامعه را دائم در صحنه نگه داریم....
پایگاه خبری انصارحزب الله: جلسه هفتگی انصار حزب الله روزیکشنبه مورخ ۲۱ دی ماه سال جاری درحالی در حسینیه این تشکل برگزار شد که دکتر علی رضا زاکانی در آن به سخنرانی با محوریت تشریح و بررسی سابقه تاریخی و اهداف دو دیدگاه «سلطه پذیر» و «سلطه ستیز» در کشور پرداخت. وی با هشدار نسبت به تقلای طرفداران دیدگاه سلطه پذیری و ظیفه حزب الله در دوران پیش رو را سنگین توصیف کرد و به اختصار به شرح آن پرداخت.

  


وظیفه سنگین حزب الله مقابله با تقلای طیف «سلطه پذیر» است


همچنین نماینده مردم در تهران در مجلس شورای اسلامی در پایان جلسه هفتگی انصار حزب الله به سوالات حضار پاسخ گفت که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

تعریف ۲ نگاه

ما در بین مبارزین از سابق تا به حال دو نوع نگاه داشته‌ایم. یک نگاه مایوسانه و ناامیدانه و ناتوان از برهم زدن نظم خودساخته استبدادی و استکباری در داخل کشور و جهان است که آن را نگاه «سلطه پذیر» می نامیم و نگاه دیگر برگرفته از ادبیات دینی است که خود را مامور و مسئول و مکلف برای برهم زدن نظم ظالمانه موجود در جهان و رفع سیاهی‌های استبداد و استکبار و مقدمه‌سازی برای زمینه ظهور منجی(عج) می‌بیند.این نگاه وعده‌های الهی را باور داشته و دارد و در میدان مبارزه حاضر بوده و هست و آن را نگاه «سلطه ستیز» نام می نهیم.

قیام امام از نگاه سلطه پذیران


این در حالی است که قیام امام(ره) از نگاه گروه اول ، آب در هاون کوبیدن و حرکتی کور و نادرست و هزینه ساز برای ملت بود. در مقابل حضرت امام با تاسی از اسلام ناب و با توکل بر خداوند بزرگ و با عنایت به حمایت معصومین علیهما‌السلام و با بیداری توده‌ها و به میدان آوردن آنها توانست این انقلاب را به پیروزی برساند و حقانیت مسیر و درستی راهش را عیان کند. این نکته ای محوری بود که برای اهل دل و نظر و بصیرت نیز از ابتدا معلوم بود و خودشان را سربازان امام می‌دانستند و در میدان جهاد و مبارزه با استبداد حاضر بودند.

در مقابل امام(ره) کسانی بودند که از نتیجه گیری بواسطه طی طریق دراین مسیر مایوس بوده و معتقد بودند که باید حرکتی آرام را شروع کرده و یک تغییرحداقلی را با قبول حضور شاه بپذیریم.

بقای دیدگاه سلطه پذیری در دوران کنونی

اما انقلاب اسلامی حقانیت راه امام را ثابت کرد و بعد از انقلاب هم ۳۵ سال حرکت در این مسیر مشخص نمود که نه تنها استبداد داخلی که استکبار جهانی و نمایندگی جبهه کفر متزلزل است بلکه طبق وعده الهی در مقابل استحکام یک عده قلیل توان مقابله را هم ندارد. البته امروز هم در داخل کشور مقابله همین دو نگاه ملموس است.

یک نگاه معتقد است مشکلات داخلی ما با دستان پرتوان و براساس خودباوری متکی بر ایمان و عناصر داخلی قابل حل است. برای اثبات ادعای خود نیز هزاران نمونه داخلی و خارجی ارائه می‌کند. جنگ تحمیلی یکی از بارزترین این نمونه هاست که خودباوری و ایمان برخاسته از جان مومنین و جوانان این مرز و بوم راه‌های ظفر را گشود ودر نهایت ۴۳ کشوری که به عراق در جنگ کمک می‌کردند در معادله اقتصاد و نظامی‌نتوانستند در مقابل این ملت بایستند و متحمل خسارت بار ترین شکست شدند.

اما در مقابل این نگاه ، عده دیگری هستند که معتقدند که راه برون‌رفت از مشکلات فعلی لبخند زدن به کسانی است که در جهان برای خودشان صاحب مکنت و برتری هستند و با پذیرش سلطه آنها و راضی نمودن ایشان مسیری را اختیار می‌کنند که تا بواسطه آن مشکلات داخلی کشور حل شود.

صاحبان این دیدگاه که البته در دوره دفاع مقدس نیز فعال بوده و از سازندگان جام زهر محسوب می شدند، راه برون‌رفت از مشکلات فعلی اقتصادی کشور را در خارج از کشور جستجو می‌کنند.

تقلای صاحبان اندیشه باطل شده

ما اگر گذشته را مرور و با امروز مقایسه کنیم ، متوجه می‌شویم این ادعای فعلی این افراد درحالی بیان می شود که ما در اوج قدرت هستیم .

یعنی در مولفه‌های قدرت دست برتر راداریم و اتفاقا این دشمنان ما هستند که در قعر ضعف جای دارند.

دشمن در سرازیری سقوط قرار گرفته و اعتبار جهانی و منطقه‌ای خود را ازدست داده است. حتی مشروعیت و مقبولیت داخلی خود را نیز از دست داده اند و از مشکلات متعددی رنج می‌برند.

درحالی با پیروزی انقلاب اسلامی دو قطب «سلطه‌پذیر» و «سلطه‌گر» ، ظهور قطب سوم یعنی «سلطه‌ستیز» را نیز به چشم خود دیدند و شاهد توفیقات آن بوده اند اما هنوز هم همان نگاه داخلی دوم در تقلاست تا دیدگاه خود را ما تحمیل بقبولاند که با لبخند به سلطه گران مشکلات قابل حل خواهد بود.

حال آنکه امام عزیزمان به عنوان رهبر صاحبان دیدگاه اول فرمود تا سلطه گران همه دین، هویت و اعتقادات شما را نگیرند رضایت نمی‌دهند و به چیزی کمتر از این قانع نیستند.
اما نکته دیگر اینکه به کارگیری دیدگاه دوم دارای تجربه تاریخی است که نشان داده به موازات هر گام که عقب رفته‌ایم، سلطه گران ده گام جلو آمده‌اند. نمونه چنین ادعایی، در زمان آقای خاتمی اتفاق افتاد تا جایی که بوش پسر نام کشور ما را محور شرارت قرار داد، در حالی که مسئولان وقت دولتی بیشترین امتیاز را به او داده بودند.

سلطه پذیری نهادینه در نظریات

بنابراین باید این دو نگاه را به دقت شناخت ، عناصر آن را یافت و در نقد این نگاه متزلزل و تقویت نگاه انقلابی اهتمام ورزید.

در دوره هفتم مجلس، خاتمی مدعی بود برنامه چهارم توسعه، تنها برنامه‌ای است که دارای مبانی نظری است، اتفاقا مقالات زیادی هم در این زمینه نوشته شده بود از جمله مقاله آقای سریع‌القلم که به صراحت بیان کرده بود که ما باید آقایی آمریکا را در نظام رتبه‌بندی جهان باور کرده و بپذیریم تا اینکه آنها اجازه پیشرفت به ما بدهند و به عنوان یک قدرت با حداقل توان متوسط منطقه‌ای ظهور و بروز پیدا کنیم.

یعنی در آن دوران نمایندگان نگاه «سلطه پذیر» کشور را حداکثر یک قدرت با حداقل توان متوسط منطقه‌ای می‌دیدند که آن هم جز با اجازه آمریکا امکان ادامه حیات نداشت. لذا خیلی صریح بیان می‌کردند که باید با نوازندگی بین‌المللی هماهنگ شده و با ارکستر آنها همنوا شویم. در مقابل نگاه «سلطه پذیر» دوره خاتمی ، «سلطه ستیزان» معتقد بودند که ما بر مسیر حضرت امام حرکت کرده و استوار خواهیم بود و امیدوار هستیم.

تقابل واقع گرایانه با ساطه پذیری

این مفهوم در ادبیات مقام معظم رهبری موج می زد و می زند که ما به غیر از ساخت درونی راه نجاتی برای خود نداریم و باید با اتکاء بر خویشتن مصونیت درون‌زا داشته باشیم.

البته برای اثبات این ادعا ادله مختلفی را ذکر می‌کردند که با واقعیت‌های نظام بین الملل نیز منطبق است. مثلا اسرائیل از سال ۶۱ تا ۷۹ به مدت ۱۸ سال جنوب لبنان را اشغال کرد که قریب ۱۹ هزار نفر را در آنجا کشت، اما عدد افرادی که از اسرائیل آسیب‌ خوردند کمتر از انگشتان دو دست بود، برای اینکه فرهنگ ذلت‌پذیری در بین بخشی از جامعه آنجا رواج داشت اما کم کم وقتی فرهنگ شهادت‌طلبی و ایستادگی در مقابل ظلم و زور و بیداری و تنبه برای مردم ایجاد شد.

نتیجه این تغییر دیدگاه در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل ظهور پیدا کرد و ملموس شد که عدد شهدای لبنان به ۱۱۵۰ و عدد کشته‌های اسرائیل را ۳۰۰ نفر رسید. حال آنکه از حزب‌الله فقط ۶۰ نفر شهید شدند و بنابراین به تعبیر حاج قاسم سلیمانی اعتقاد در مقابل قدرت نظامی و اقتصادی ایستاد و موفق شد.

در سوریه هم همین اتفاق افتاد. اگر لیبی را با سوریه مقایسه کنید، کاملا متوجه این موضوع خواهید شد. در لیبی به تهدید آمریکا،‌قدافی تمامی ادوات هسته‌ای را بارکشتی کرد و تحویل داد و آخرسر هم با فضاحت تمام او را کشتند و از آن به بعد ر این کشور جنگ و خونریزی و مشکلات متعدد حاکم شد.

آمریکا در حالی قصد شبیه سازی رخ دادهای لیبی در سوریه را داشت که تحکم نگاه سلطه ستیز بر سوریه علی رغم ۳ سال جنگ نظام بین الملل با این کشور برای سرنگونی بشار اسد آن را باشکست مواجه ساخت.

مسئولیت سنگین ما

بنابراین امروز ما مسئولیت داریم در مقابل کسانی که تجویز ذلت و ضعف و زبونی در داخل می‌کنند، ایستادگی داشته باشیم و این مقاومت و ایستادگی را به بهترین نحو به جامعه نیز منتقل کنیم و ملت را مستحکم و در میدان نگه داریم که هیچ تعارضی هم با مذاکره و رایزنی و امثال این امور ندارد و فقط وضعیت و موقعیت ما را در مذاکره تغییر می‌دهد.

زیرا نتیجه مذاکره در حالی که از قبل قبول کرده ا یم آمریکا آقای جهان است و خودمان را در موضع ضعف قرار داده ایم با زمانی که می‌دانیم با یک دشمن بهانه‌جو مذاکره می‌کنیم که از هر رذالتی بهره می برد تا به ما صدمه بزند متفاوت خواهد بود.

ما در آینده مسئولیت‌های سنگین‌تری نسبت به گذشته خواهیم داشته چون کار پیچیده‌تر و بالطبع سخت‌تر می شود، علاوه بر اینکه باید از موضع انقلابی‌گری خویش، عدالتخواهی را با عقلانیت و آرمانگرایی را با واقع‌بینی دنبال کنیم، دقت کنیم که چگونه می‌توانیم این پیام را به جامعه منتقل کرده و جامعه را دائم در صحنه نگه داریم چرا که انقلاب اسلامی با توانمندی موجود در متن جامعه است که می‌تواند با لطف خدا به اهداف خویش برسد و این یک وظیفه و جدیتی افزون بر گذشته را در این مسیر طلب می‌کند.

پرسش و پاسخ

سخنان از اساس غلط روحانی

* صحبت‌های آقای روحانی مبنی بر اینکه هنر ارزشی و غیرارزشی ندارد را چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟ آیا این سخن در مقابل سخن مقام معظم رهبری نسبت به خودی و غیرخودی نیست؟

- این موضوع نسبتی به خودی و غیرخودی ندارد، خودی و غیرخودی منطق دیگری دارد که عناصر فعال در عرصه سیاسی نسبت به نظام موضع ضدیت دارند یا خیر که اگر موضع ضدیت دارند غیر خودی هستند و اگر ندارند اینها خودی هستند گرچه از سلایق مختلف برخوردار باشند. اما راجع به سخن آقای روحانی که بیان کرده‌اند هنر ارزشی و غیرارزشی نداریم به نظر می‌رسد که این حرکت کارکردی شعاری داشته باشد که اصالتا غلط است. ممکن است یک شعار ظاهری خوب باشد، اما باطن بسیار غلطی دارد و دقیقا مثل صحبت دیگر ایشان است که گفتند خوب است چرخ سانتریفیوژ بچرخد و چرخ زندگی مردم هم بچرخد که این هم حرف نادرست و غیر تخصصی است.

اما آن زمان این شعار مورد پذرش جمعی در کشور قرار گرفت در صورتی که با کمی دقت می‌بینیم که اساسا با یک حساب سطحی ، اگر ما ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر فناوری هسته‌ای نداشته باشیم برای حداقل‌ها و روشنایی داخل منازل هم باید برویم سرمان را در مقابل آمریکا کج کنیم و برده شویم تا اینکه چراغ خانه‌مان را روشن نگه داریم چه برسد به اینکه چرخ کارخانه بچرخد. لذا کسی که چنین توصیه‌ای می‌کند، عملا دانسته یا نادانسته، نگاهی غلط را منتقل خواهد کرد که ماحصل آن تمامیت ارضی کشور را زیر سوال می‌بردگرچه ممکن است اعتقادش بر این باشد که چنین رفتاری خیرخواهی برای امروز است حالا ممکن است در مقطعی پذیرش اجتماعی پیدا کند، اما نادرستی آن کاملا معلوم و مشخص است.

البته این موضوع بدان معنا نیست که کسی بگوید اگر در جایی ضرورت ایجاب کرد با آمریکا مذاکره شود ما از صفر تا صد با این کار مخالفیم، بلکه ما منطق انقلابی و موضع فعال داریم، اما مخالف پذیرش سلطه دشمن هستیم چرا که اگر غیر از این بود اصلا انقلاب نمی‌کردیم.

۵ باید برای وحدت اصول گرایان

* آیا فکری برای وحدت اصولگرایان جهت انتخابات مجلس شورای اسلامی شده است تا همچون مجلس نهم دچار انشقاق نشوند؟

- مجموعه اصولگرایان به سه دسته تقسیم می‌شوند یک طیف اصولگرای واقع‌گرا هستند که این طیف به شدت مصلحت‌سنج هستند و اصلا خالص‌سازی را قبول ندارند و حیات خودش را مقدم بر آرمانها می‌دانند و وحدت را بر محور خویش قبول دارند. جذاب حداکثری را که قبول دارد، دفع حداقلی را فراموش کرده است.

یعنی وقتی به تکلیف و نتیجه می‌رسد با نتیجه کار دارد و با تکلیف بیگانه می‌شود لذا بیشترین قرابت و نزدیکی اصولگرای واقع‌گرا با خودی متاخر است و از این تفکر سود می‌برد؛ اما اصولگرای آرمانگرا اصلا مصلحت را قبول ندارد و قائل به عمل به تکلیف است و با نتیجه کاری ندارد، جذب حداکثری را رد می‌کند و به طریف حذف، خالص‌سازی می‌کند و بر این باور است که قلیل معتقد بهتر از کثیر دارای اشکال است. وقتی به جامعه می‌رسد وظیفه‌اش را انجام می‌دهد و حرفش را می‌زند و اصلا کاری به این ندارد که از این حرف در جامعه چه برداشت می‌شود. عدالتخواهی را دنبال می‌کند، گرچه وزانت احساس در این پیگیری بیشتر از عقلانیت و دقت باشد.

حال آنکه در مجلس هفتم مقام معظم رهبری به ما فرمودند: «شما بار شیشه دارید مواظب باشید.» کسی که بار شیشه دارد هم نباید پای خودش بلغزد و هم مواظب باشد دیگران به او سنگ نزنند.

نیروهای انقلاب بار شیشه دارند، لذا باید دقیق باشند. اما اصولگرای واقع و آرمانگرا که همانا مدنظر رهبری نیز همین است، مصلحت‌ را براساس منافع ملی و مصالح کشور دنبال می‌کند. چرا که به فرموده آقا حقیقت جزئی از مصلحت است. خالص‌سازی را به طریق تکثیر دنبال می‌کند همان چیزی که در زمان پیامبر(ص) جامعه مدینه‌النبی را شکل داد؛ وحدت را بر محور اصول که همانا ولایت‌پذیری است قبول دارد.

جذب حداکثری و دفع حداقلی را دنبال می‌کند. این‌گونه هم می‌توان یک لیستی را ارائه نمود. لذا اینکه چرا وحدت اصولگرایان شکل نگرفت، به خاطر اینکه جنس افراد اصولگرایی که در صحنه بودند از این سه طیف بودند. بنده معتقدم راه حل آینده طی پنج گام صورت می‌گیرد. گام اول تکثیر خالصین، لذا تا زمانی که خالص‌ها را تکثیر نکنیم گام‌های بعدی را نمی‌توانیم برداریم. گام دوم وحدت بر محول اصول است که این گام منجر به انتخاب افراد شایسته می‌شود. گام سوم ایجاد یک گفتمان غالب و منطقی در کشور است.

لذا باید در صحنه حاضر باشیم و این گفتمان را در جامعه نشر بدهیم که بتوانیم فضای منطقی و انقلابی را در کشور احیا کنیم. گام چهارم برنامه‌ریزی برای کادرسازی جهت تنظیم برنامه‌های اداره درست جامعه اسلامی و گام پنجم هم اینکه ناظر بر انتخابات آینده، بیاییم حلقه‌های سیاسی تشکیل دهیم تا از این طریق در صحنه فعال باشیم. پس بنابراین باید در این فرصت دو ساله تا انتخابات شب و روز کار کنیم چرا که کارگزاران و اصلاحات به شدت برای انتخابات مجلس و خبرگان رهبری در تلاش هستند، ما هم باید بیدار باشیم.

هیجانات ترکان

* اکبر ترکان مشاور ارشد رئیس جمهور در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته که ۸۰ نماینده برای متوقف کردن دولت برنامه دارند و سوالات آنها از وزرا نیز برنامه‌ریزی شده است. نظر شما در این زمینه چیست؟

- به نظر می‌رسد آقای ترکان دچار هیجانات شده است که به واقعیت‌ها دقت ندارد. اما آیا اگر بنای کمک کردن به دولت داشته باشیم، پس دیگر نباید از او سوال کرد؟ این برداشت غلطی است. دولت اگر به مردم خدمتی می‌کند باید دربست برای افزایش خدمت‌رسانی به کمک او برویم و نگاه سیاسی نکنیم واگر جایی هم اشکال دارد باید مشفقانه اشکال او را گوشزد کنیم که این هم به نوعی خدمت است و اگر در جایی هم خطایی می‌کند و بر خطای خودش پافشاری می‌کند هر که می‌خواهد باشد لذا باید جلوی او ایستاد و این خودش کمک به اوست چرا که از ارتکاب خطا جلوگیری می‌شود.

از طرفی ما باید به گونه‌ای منطقی عمل کنیم که جامعه از رفتار ما، رفتار عنادورزی و لجاجت را برداشت نکند و این بسته به هنر ماست که چگونه مستدل با مردم حرف بزنیم. بنده نمی‌دانم این عدد ۸۰ را از کجا آورده‌اند ولی اگر بازتر صحبت کنند قابل تامل است. اما با این صحبت‌ها و تحلیل‌ها که راجع به مجلس دارند، بخشی به این دلیل است که مجلس را دچار انفعال کنند ولی معتقدم راه ناصوابی را در پیش گرفتند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد