فرار از زیر بار مسئولیت با فرافکنی به سبک علی جنتی/ وزیر "ارشاد" یا دستگاه پمپاژ سیاهی و ناامیدی به جامعه؟
«سقوط اخلاقی جامعه، سرقت در حال افزایش است، فساد اخلاقی زیاد شده، سن روسپیگری پایین آمده و بنیان خانواده دچار آسیب شده، از هر ۳ ازدواج یکی از آنها به طلاق میانجامد، عامه مردم دچار افسردگی هستند و...»
به گزارش رجانیوز، اینها نمونههایی است از سخنان وزیر «فرهنگ و ارشاد اسلامی» در یک همایش رسمی و علنی به نام «دل آرامیم» و نه یه جلسه تخصصی و کارشناسی؛ سخنانی که گوی سبقت را از افراد و رسانههایی که قصد سیاهنمایی علیه جامعه ایرانی دارند، ربوده و در یک سخنرانی نه چندان بلند، چهرهای ناامید، سیاه و منحط از جامعه ایرانی به نمایش گذاشته است.
چنین اتفاقی این تردید را بوجود میآورد که آیا سخنان و ادعاهای وزیر ارشاد درباره مسائل فرهنگی نیازمند واکنش، پاسخ و نقد است یا اینکه باید به نکتهای مهمتر پرداخت؟ یعنی آیا لازم است که به وی گوشزد شود که او وزیر «فرهنگ» مملکت است نه وزیر «اقتصاد»؟ یا لازم است از او خواسته شود نسبت میان نگرانی برای بنیان خانواده ایرانی از یک سو، و تلاش برای رفع فیلتر سایتهایی چون فیسبوک از سویی دیگر را توضیح دهد؟ یا اینکه نیازی هست از او پرسیده شود اگر همه مشکلات فرهنگی جامعه ریشه اقتصادی دارد، حضور او در جایگاه وزیر فرهنگ دلیلش چیست؟ یا اینکه آیا لازم است پرسیده شود نسبت میان سخنان وی با فرمایشات رهبر انقلاب که فرهنگ را اساس همه چیز میدانند چیست؟
این چندمین باری است که علی جنتی با بیان چنین ادعاهای لجام گسیختهای سعی میکند نگرانیهای منتقدان فرهنگی دولت را به حاشیه ببرد اما جالب آنکه در مقام یک مسئول فرهنگی بجای اینکه از اقدامات انجام شده یا در دست اقدام خود برای رفع نگرانیهای ادعاییاش بگوید، وزارت ارشاد را در حد یک دستگاه آمار پایین میآورد و فقط اعلام نگرانی میکند!
تردید در لزوم ارائه چنین پرسشهایی از آنجا نشأت میگیرد که میبینیم عالیترین مسئول فرهنگی کشور در جایگاه یک دستگاه پمپاژ ناامیدی و سیاهی به جامعه ایرانی قرار گرفته و بیتوجه به جایگاه خویش، و تاثیری که سخنان وی در آن جایگاه دارد، ادعاهای تایید نشده و حتی غیر قابل سنجشی مثل افسردگی عامه مردم ایران را در یک تریبون عمومی بیان میکند!
این اتفاق درحالی رخ میدهد که رهبر انقلاب در دیدار 23 اردیبهشت 93 خود با مردم ایلام، سخنانی گفتند که این رویکرد آقای وزیر را زیر سوال میبرد:
«یک عدّهاى وقتى نگاهشان به جوانها مىافتد، نمونهها و گونههاى معدود ناهنجار را مىبینند؛ بله، ناهنجارى هم هست - نه اینکه نیست - ما هم اطّلاع داریم؛ امّا این هنجارِ عمومىِ ملّت ایران و جوانان ما، هنجار دینى است؛ هنجار علاقهمندى به دین و میهن و اسلام و قرآن و معنویّت و ملّیّت و مانند اینها است؛ این را نباید از یاد برد و فراموش کرد. جوانهاى ما بحمدالله جوانهاى خوبى هستند. از جملهى وظائف ما این است که کمک کنیم این جوانها خوب بمانند و خوب پیش بروند و انشاءالله براى کشورشان بخوبى و کمال، مفید واقع بشوند.»
بنابراین به نظر میرسد وزیر ارشاد بهتر است تغییری جدی در رویکرد خود ایجاد کند و بجای اینکه به پررنگ کردن ناهنجاریها بپردازد و کجرویهای بخشی از مردم را ضریب بدهد، کمی هم به فضیلتهای «جناح فرهنگی مومن» ایران چشم بیاندازد و سعی کند با تقویت آنها، هم فضیلتها را گسترش دهد، و هم عملاً در جهت رفع دغدغههایی که مدعی آنهاست بکوشد. چراکه به نظر میرسد مردم ایران از وزیر ارشاد خود انتظاری فراتر از یک دستگاه شمارهانداز ناهنجاریها و پمپاژکننده سیاهی و ناامیدی داشته باشند!